چطور ناخواسته عزت نفس بچه مون رو داغون می کنیم
خیلی به سادگی و با ارسال پیغام یه روز ولت می کنم و میرم یکی از مهم ترین اتفاقی که حس ارزشمندی به بچه رو می تونه نابود کنه اینه که بچه ای حس کنه که یه روز قراره ترکش کنی رها شدن آنقدر واسه یه بچه وحشتناکه که به معنای تهدید زندگیشه . واسه همین از همون بچگی و با منطق بچه گانه اش همه اتفاقات رو بر علیه خودش تفسیر می کنه مثلا وقتی بچه ای رو خیلی سخت و بی دلیل و بدون توضیح دادن تنبیه می کنن منطق هیجانی بچه بهش میگه حتما من خیلی بدم که اونها اینطور من رو زدن . وقتی بچه محرومیت رو تجربه می کنه یا ازش سواستفاده میشه نسبت به والدینش ، احساس گناه می گیره و با خودش میگه من باید عاشق پدر و مادرم باشم حالا که از اونها متنفرم پس من ادم خوبی نیستم و بدم . وقتی والدین از روی خشم بچه رو تهدید می کنند که از دست تو یه روز سر به بیابون می زارم و یه روز بلند میشی میبینی من نیستم بچه با خودش به این نتیجه میرسه که لابد من خوب نیستم که می خوان منو ول کنند و برن و این ماجرا یه احساس عمیق بد بودن به یاد کاری از دوران بچگیه که یه خاطره کهنه رو با خودش حمل می کنه و همون بچه وقتی بزرگ شد با پیغام منفی اطرافیان به خودش میگه لابد من خوب نیستم که آنها این مدلی با من رفتار می کنند . خلاصه که حرف های امروز ما و احساسی که به بچه هامون میدیم تبدیل به صدای درونی آنها خواهد شد.
دیدگاهتان را بنویسید