احترام به کودکان_چگونه می توانیم به کودک خود احترام بگذاریم؟
احترام به کودکان نقش بسیار مهمی در شکل گیری شخصیت و یادگیری حرمت نفس و اعتماد به نفس او خواهد داشت. اینکه ما بیاموزیم چگونه به کودک خود احترام بگذاریم مستقیما در نحوه ارتباطات او موثر خواهد بود.
چرا احترام به کودک اهمیت دارد
احترام به کودک باعث می شود که او متوجه شود که برای شما که والدین او هستید و عزیزتر و مهم تر از بقیه افراد برای او هستید، اهمیت دارید و او در زندگی شما نقش پررنگی دارد و همین باعث شکل گیری عزت نفس در او می شود. اهمیت دادن و مهم بودن را می فهمد. یاد می گیرد که چگونه می توان به کسی یا به موضوعی اهمیت داد. می آموزد اگر کسی برای کسی مهم است، حرفها و نظراتش نیز مهم است و باید به آنها احترام گذاشت. با احترام گذاشتن به فرزند او می آموزد که نحوه احترام گذاشتن چگونه است و چگونه می تواند به دیگران ثابت کند که برایش مهم هستند. ضعفی که حتی بزرگسالان بسیاری برای رفع آن همچنان به ما مشاوران مراجع می کنند و نمی دانند چگونه توجه کردن و اهمیت دادن یا دوست داشتن خود را به شخص دیگر ابراز کنند. مطالعات و تجربه نشان می دهد فرزندی که از سمت خانواده احترام و اهمیت می بیند، کمتر سراغ مواد مخدر می رود و کمتر دچار افسردگی یا سندروم خستگی می شود. احترام نگذاشتن به کودک عواقب بسیار جدی دارد. ممکن است فرزند شما به کم خوری یا پرخوری یا بی اشتهایی دچار شود و مشکلات روحی و روانی دیگر.
چگونه به فرزندمان احترام بگذاریم
می توان با راههای ساده ای احترام به فرزند خود را به آنها نشان دهیم و به آنها ثابت کنیم که دوستشان داریم و برایمان اهمیت دارند. این دو نتیجه را در بر خواهد داشت همانطور که گفتیم هم متوجه می شوند که ما برایشان ارزش قائل هستیم و هم یاد می گیرند که چگونه می توانند برای دیگران ارزش قائل شوند و قطعا این رفتارهای ما را در بزرگسالی از خودشان بروز خواهند داد.
از مواردی که می توان آموخت نام برد این است که:
- به آنها سلام کنیم و حتما جواب سلام آنها را بدهیم
- بیخود و بی جهت به آنها اخم نکنیم اخم های بیخود و ناخواسته خود را کنترل کنیم و نگذاریم کودک دائم احساس ترس از ما داشته باشد.
- حواسمان به آنها باشد. مثلا موقع سفر رفتن به وسایل یا لباس هایی که لازم دارد حواسمان باشد و یا درمهمانی به او بی توجهی نکنیم و او را فراموش نکنیم.
- او را با احترام و متانت صدا کنیم و آنها را بعنوان فردی محترم خطاب کنیم.
- دائم به او نگوییم تو بچه ای و تو متوجه نمی شوی و تو نمی فهمی از سوالات پی در پی او خسته نشویم و از کوره در نرویم. یادتان نرودهیچ کسی در دنیا مسئول تربیت و رفتار فرزند شما نیست و شما مسئولیت اورا بعهده دارید اگر شما برای فرزند خود صبوری پیشه نکنید این کوتاهی شما ست که عواقب بسیار ناگواری خواهد داشت.
- به آنها دائم دستور ندهیم. اینکه آنها فرزند ما هستند و ما آنها را به این دنیا آورده ایم دلیل نمی شود که دائم از آنها انتظار مدد و یاری داشته باشیم و آنها بشوند غلام حلقه به دوش ما.
- نظرات خود را به آنها تحمیل نکنیم. اینکه دائم ما برایشان تصمیم بگیریم اینکه به زور به آنها غذایی که دوست ندارند را بدهیم اینکه به چه خوراکی یا چه لباسی علاقه دارند اهمیت ندهیم و یک سره کار خود را انجام دهیم قطعا عواقب جبران نشدنی خواهد داشت.
- گاهی از آنها نظر بخواهیم. مثلا اگر قصد مهمانی رفتن داریم از او نیز بپرسیم که دوست دارد که بیاید یا نه؟ اگر گفت دوست دارد که چه بهتر. اگر گفت دوست ندارد سعی کنیم با آرامش او را متقاعد کنیم نه اینکه به زور و جبر هرکجا که خودمان صلاح می دانیم او را ببریم. فرض کنی مادری می داند که فرزندش در فروشگاههای زنجیره ای بزرگ کلافه می شود و شروع می کند به بهانه جویی و گریه کردن. خب اگرهر هفته یا هر ماه با اینکه می داند کودکش در این محل اذیت می شود اما باز بدون اهمیت دادن او را می برد. خب این مادر اولین چیزی که باید منتظرش باشد، این است که به محض رسیدن به سنین بلوغ کودکش از سر لج و کینه هیچ جا همراه مادرش نخواهد آمد حتی اگر آنجا را دوست داشته باشد!
- هنگامی که صحبت می کنند به آنها توجه کنیم. آنها فرزند ما هستند و ما اولین و مسئول ترین فردی هستیم که باید به حرفهای آنها گوش کنیم و این وظیفه ماست. اگر حوصله آنها را نداشته باشیم آنها هم کم کم از شما فاصله می گیرند و کمی که بزرگتر شوند آنها نیز حوصله شما را نخواهند داشت.
- به کودکانمان وعده سرخرمن ندهیم. این را فراموش نکنید که آنها هم مثل ما انسان هستند و هویت و شخصیت دارند و بخاطر فرزند بودنشان دلیل نمی شود به آنها دروغ بگوییم و آنها را دور بزنیم. که هم آنها را فردی بی عزت نفس بار بیاوریم و هم دور زدن و دروغ گفتن را به آنها بیاموزیم.
- مسئولیت های بزرگ گردن آنها نیندازیم که از پس آنها برنیایند و اینطوری احساس بی کفایتی کنند. برعکس مسئولیت های کوچک که بتوانند آنها را انجام دهندو احساس قدرت کنند واگذار کنیم.
- به آنها دائم استرس ندهیم. برخی مادران عادت کرده اند که دائم بچه ی خودشان را از پدرش بترسانند. و اینگونه از پدر یک آدم خوار می سازند که دائم ممکن است از راه برسد و با فرزندش بخاطر هوایی که نفس می کشد یا راهی که می رود یا خواب و خوراک و کل زندگی اش دعوا کند و خبر بد این است که این ترس تا سالیان سال در وجود فرزند خواهد ماند که حتی با جلسات مشاوره و دارو درمانی نیز به طور کامل از بین نمی رود و می شود کابوس افراد در سنین جوانی.
- آنها را سرزنش نکنیم. مخصوصا جلوی دیگران. اگر اشتباهی انجام می دهند از کاه کوه نسازیم و یا آنها را تهدید نکنیم. سعی کنیم گذشت خود را بیشتر کنیم اما فرزند خود را آگاه کنیم که اشتباه را هر انسانی انجام می دهد اما مهم این است که اشتباه خود را تکرار نکنیم.
- بسیاری والدین عادت دارند فرزند خود را دائم با هم سن و سالانش مقایسه کنند و این تبعات زیادی در برخواهد داشت. سعی کنید او را همانگونه که هست با هر تلشای که برای ارتا خود انجام می دهد بپذیریم و این را بدانیم قرار نیست همه کودکان در یک حد باشند و همگی در یک هنر یا مهارت خاص بدرخشند. بلکه کودکان با هم متفاوت هستند و درزمینه های مختلف استعداد دارند.
دیدگاهتان را بنویسید