حسادت چیست؟_احساسات و هیجانات منفی همراه حسادت
حسادت به چه معناست؟
حسادت یک احساس هیجانی است از اینکه شخص از پیشرفت یا درآمد، سلامتی یا هر نعمت و یا دستاوردی که دیگران به دست می آورند ناراحت می شود و معمولا آرزوی از دست دادن آن موقعیت را دارد. همین احساس در او باعث عجز و ناتوانی او شده، تمرکزش بهم می ریزد، احساس خلا و کمبود در زندگی خود می کند و گاها درصدد این برمی آید که آن شخص دیگر را بکوبد و یا وجهه او را خراب کند یا اینکه موفقیت او را پیش بقیه چیزی جزئی و بی ارزش یا خلاف واقعیت بروز دهد.
فرد حسود چه ویژگی هایی دارد؟
فرد حسود غالبا احساس ترس دارد چون مثلا در محیط کار احساس می کند که پیشرفت یا ارتقا کس دیگر، ممکن است باعث پسرفت او شود یعنی این ذهنیت همواره در فرد حسود وجود دارد که مبادا دیگران از من بهتر باشند نکند دیگران بیشتر مورد توجه و تحسین قرار بگیرند تا من! به خاطر همین احساس حساست درونی، رفتارهایی چون لجاجت، آرزوی از دست دادن دستاوردها برای بقیه، حرص و طمع که بخواهد به زور خودش را با بقیه افراد موفق یکسان نشان دهد، رقابت های منفی که با کینه همراه است، به قولی زیراب زدن، حقیر کردن یا سرزنش کردن دیگران، پرخاشگری و رفتارهای تند و غرغر کردن همگی دستاوردهای احساس حسادت در افراد مختلف است.
افراد حسود تصویر درستی از زندگی خود و دیگران ندارند
افراد حسود تنها به طمعی که در ذهنشان وجود دارد فکر می کنند و زندگی را از زوایای مختلف نگاه نمی کنند. آنها به خوشبختی های خود اصلا فکر نمی کنند و این را درک نمی کنند که اگر فلان شخص به موفقیتی رسیده خب من هم به آن موفقیت خیلی قبل تر رسیده ام. درواقع خوبی ها و آثار مثبتی که در زندگی خود دارند آنها را اغنا نمی کند و تنها به این چشم می دوزند که بقیه چه پیشرفت ها و موفقیت هایی را کسب کرده اند.
همه ما می دانیم که کسب موفقیت بدون سختی محال است و برای رسیدن به هر چیزی انسان باید تلاش کند گاهی باید یک سری آسایشی که دارد را از دست بدهد تا به آنچه که می خواهد برسد. درواقع افراد خوشبخت و موفق بسیار چیزهایی را مثل لذت استراحت، تفریح، خوردن و خوابیدن، مسافرت رفتن و … را حداقل برای مدتی نادیده گرفته اند که به آنچه خواسته اند رسیده اند و متاسفانه افراد حسود این را نمی بینند که اگر شخصی در حال حاضر چیزی به دست آورده مدتی رنج و سختی تحمل کرده و تلاش کرده! آنها فقط داشته های افراد را می بینند و به آنها حسادت می کنند و آرزو می کنند که افراد درجا بزنند و تنها او باشد که پیشرفت می کند وبه خواسته هایش می رسد.
غبطه خوردن همیشه به معنای حسادت نیست
غبطه خوردن معمولا به این صورت است که فرد در دل خود از اینکه شخصی خوشبخت است یا به چیزی که خواسته رسیده، غبطه می خورد و پیش خود می گوید کاش آن سعادت را من نیز داشتم. و شخص درباره خودش فک می کند و یا در حالت مثبتش به این فکر می کند که من چگونه می توانم موقعیت عالی فلان شخص را به دست آورم و مانند او بشوم و اصلا در این حس، حرص خوردن از موفقیت شخص دیگر در کار نیست و مخاطب فکرهای فرد، خودش است نه فردی که چیزی به دست اورده و موفقیتی کسب کرده اما حسادت کاملا مربوط به شخص دیگری است که چرا اوباید موفق شود چرا او به فلان مقام، فلان خانه و زندگی، فلان ثروت و … رسیده؟ چرا او ارتقا شغلی پیدا کرد چرا ازدواج خوبی داشت و خوشبخت شد ؟
حسادت از مخرب ترین احساسات است و حتی عشق را نیز از میان میبرد
حس حسادت از ویرانگرترین احساسات است چون میتواند کلیه روابط را از بین ببرد. روابط خانوادگی بین خواهر و برادر، روابط شغلی، روابط فامیلی و حتی روابط عاشقانه. مثلا فردی که عاشق همسرش است اگر احساس کند که زیبایی یا مهربانی یا موقعیت شغلی او زبانزد دیگران است نمی تواند این را تحمل کند و کم کم به مخالفت و سرکوب همسرش می پردازد مثلا مردی که از روی حسادت طاقت ندارد درآمد همسرش از او بیشتر شده شروع می کند به ایراد گرفتن، ترور شخصیت، غرغر و حتی مخالفت برای کار کردن زن. اینها همه تبعاتی است که حسادت در روابط ایجاد می کند و فرد حسود نه خود آرامش درونی دارد و نه می گذارد دیگران آرامش داشته باشند.
چه افرادی دچار حسادت هستند؟
افراد ضعیف یا افراد آسیب دیده ای که در خود احساس عدم قدرت و توانایی می کنند، افرادی که عزت نفس پایین دارند و در خود نمی بینند که بتوانند به جایگاههای عالی برسند، افراد اهمال کار یا افرادی که دچار تنبلی شده اند و نمی خواهند برای زندگی خود تلاشی کنند اینگونه افراد بیشتر دچار حسادت می شوند.
توضیح بیشتر اینکه ذات انسان بدنبال پیشرفت و ترقی است و همواره علاقمند است به تکامل. اما افرادی که توضیح دادیم چون احساس کمبود و نقصان می کنند و فکر می کنند که می توانند خود را از جایگاهی که هستند بالاتر ببرند، ضمیرناخودآگاهشان تلاش می کند که این نقصان را در آنها بپوشاند درنتیجه شروع می کند به سرزنش دیگران و شخصیت و زندگی آنها را زیر سوال می برد و دائم دیگران را می کوبد تا ضعف خودش را جبران کند. هرکس می تواند از خود این سوال را بپرسد که اگر فلان فرد در فامیل، دوست، همسایه یا … به بهترین جایگاه از لحاظ ثروت، شغل، درآمد، ازدواج و … برسد، در من چه احساسی رخ می دهد؟
آیا من به حال او غبطه می خورم و غصه تمام وجودم را فرا می گیرد؟
آیا احساس می کنم حامی ندارم یا شخصی بی عرضه هستم؟
آیا احساس می کنم پدر و مادر من من را اینگونه بی عرضه و ترسو بار آورده اند و آنها مقصر زندگی من هستند؟
آیا دلم می خواهد دستاورد آن شخص هرچه زودتر نیست و نابود شود؟
آیا رفتارم و صحبتهایم با آن فرد چه در مقابل خودش، چه پشت سرش تغییر خواهد کرد؟
و در بهترین حالت آیا از خوشبختی و خوشحالی او خوشحال می شوم و او را تحسین می کنم و به او تبریک می گویم و برایش آرزو می کنم که به موفقیت های بالاتری دست یابد و در مورد خودم نیز فکر می کنم که چگونه می توانم به جایگاهی که او رسیده، برسم؟ چه تلاش هایی باید انجام بدهم؟
دیدگاهتان را بنویسید