فیلم مادر_تحلیل روانشناختی فیلم مادر
تحلیل فیلم مادر
تماشای فیلم مادر ممکن است برای کسانی که دیدگاه عرفانی فلسفی ندارند، فهم آن فیلم که پر از ایهام و استعاره و نماد سنبل است بسیار سخت و دشوار باشد. ممکن است فیلم مادر با توجه به اسم آن که اسم بسیار ساده و رایج به نظر می رسد وقتی مخاطب با فیلم مواجه می شود بسیار با توجه به اسم فیلم برایش عجیب است؛ زیرا یک فیلم طبیعی نیست.
احتمال خیلی زیاد نام فیلم را نویسنده فیلم به خاطر اینکه وقتی خداوند انسان را آفرید به او اجازه داد که در زمین که مالکیت آن را برعهده دارد زندگی کند.
در این فیلم خاویر باردم مشاعره نویسنده که دنبال خلق کردن است بسیار بخشنده و مهربان است و جنیفر به عنوان نقش مادر محوریت اصلی داستان را تشکیل می دهد.
خانه ای که در این فیلم وجود دارد یک خانه معمولی نیست یک خانه که طبقه بالا همکف و زیر زمین وجود دارد و کل فیلم در آن خانه وجود دارد گویا سیر تاریخی زمین را در دو تا ساعت نظاره گر هستیم.
اگر اسم فیلم مادر است چون نقش اصلی فیلم را ایفا می کند که ارتباط بسیار نزدیک خانه و مادر است.
هر وقت خانه شرایطش آشفته می شود مادر هم حالش بد می شود و شما در فیلم بارها شاهد هستید که مادر خانه را می بوید و لمس می کند و سرش را به دیوار تکیه می دهد و دیوار خانه را رنگ میکند و این نشان از تعلق خاطری که به خانه دارد که خانه همان نماد زمین است که مادر اصل آن زمین است و با لمس کردن و بوییدن خانه به آرامش عجیبی دست می یابد و هر وقت وضعیت خانه آشفته است ماده ای زرد رنگ را مشاهده میکنید که می نوشد و آرام میگیرد و هر وقت خانه هم خرابی در آن رخ می دهد با همان ماده در رنگ به ترمیم خانه می پردازند در این فیلم سراسر نماد است که هر نماد کلی حرف برای گفتن دارد:
-نماد خاویر باردم به عنوان نماد خدا خالق زمین پروردگار جهان
-طرفداران نویسنده به عنوان نماد یا استعاره از پیروان ادیان الهی
-کتاب جدید نویسنده نماد و استعاره از قران انجیل و تورات می باشد
-نماد دو برادر در فیلم استعاره از هابیل و قابیل
-جنیفر لارنس در نقش مادر بود نماد مادر طبیعت که حساسیت بسیار نسبت به خانه داشت
-خانه نمادی از طبیعت کره زمین
-زوج نمادی از حوا بود
-سنگ کریستال نمادی از سیب آفرینش و یا دانه خلقت
-زیرزمین خانه نمادی از جهنم بود
-دفتر کار نویسنده در طبقه بالا نمادی از بهشت و عرش خداوند محسوب می شد.
کشت و کشتار نیروهای پلیس و نظامیان در انتهای فیلم تمثیلی از دنیای پر از جنگ و خشونت انسان ها بود و نابودی خانه توسط مادر در انتهای فیلم اشاره به عکس العمل مثبت نسبت به وجود انسان ها بر روی زمین بود.
یکی از موارد بسیار مهم و پرتکرار که در تدوین سکانس های داستان مشاهده میکنید این است که مادر و خانه هردو باهم دچار دگرگونی و آشفتگی می شوند و دیگری این که مادر مدام با پای برهنه بر روی کف پوش چوبی خانه راه می رود و این یعنی یک پیوند عمیق جدانشدنی بین مادر و کلبه که همان نماد طبیعت است وجود دارد و می بینید که خرابی های خانه را با همان رنگ زرد که وقتی آشفته میشود مینوشد با رنگ زرد خرابی ها را ترمیم میکند و وقتی که افرادی که وارد خانه شده اند تا دیوار های خانه را رنگ کنند اعتراف میکنند و این نشان از این دارد که چگونه طبیعت با مداخله انسان رو به نابودی و خراب شدن است.
یا اینکه شما میبینید که مادر به سینک ظرفشویی حساسیت دارد و به خوبی مدام از آن مراقبت میکند و اصلا دوست ندارد کسی به آن نزدیک شود و در قسمتی از فیلم میبینید که وقتی دو فرد نادان روی سینک ظرفشویی نشستهاند و وقتی مادر اعتراض میکند که از روب نادانی و نا آگاهی سینک ظرفشویی را می شکند و باعث میشود که آب تمام خانه را فراگیرد و این سیلاب به سمت مهمانان آنها را وادار میکند که خانه را ترک کنند که مجدد نمادی از واقعه سیل و طوفان و قهر طبیعت به انسانها می باشد که وقتی مداخله در طبیعت میکنند خشم طبیعت آنها را به نابودی میکشاند.
در قسمت دیگر این فیلم شما ورود یک فرد غریبه را می بینید که وارد میشود که نماد آدم است و خود را از دوستداران و شیفته نویسنده میداند که در این فیلم هم شما میبینید که سر مادر به محض ورود او به خانه که همان طبیعت است گیج میرود و حالش بد میشه و انگار اولین ضربه به طبیعت (زمین)و مادر اتفاق می افته و بعد کمی جلوتر شما میبینید که حوا وارد خونه میشه و دوباره مادر دچار تشویشهای ذهنی میگردد و آدم و حوا به سنگ کریستالی که در بالاترین طبقه در اتاق نویسنده وجود داره حساس میشن و هنگام لمس کردن کریستال باعث شکستن الماس شیشه ای میشن که نماد سیب بهشتی ست و راندن اونها ازبهشت که خالق در رو مهر و موم میکنه و اونهارو از خونه بیرون میکنه و بعد ورود دو پسر خانواده که یکی از اونها به شدت به دیگری حسادت میکنه که نماد هابیل و قابیل هست ،شما در یک قسمت فیلم شاهد این هستید که دیالوگی بین مادر و خالق ایجاد میشه که مادر اعتراض میکنه من تمام دیوارای خونه رو رنگ کردم ولی تو حتی یه جمله هم ننوشتی و خالق میگه هیچ ایده خاصی نداره و باید در رو به روی آدمای جدید باز کنه و اینجاست که مادر به خالق میگه تو بچه میخوای و من بچه میارم و درحین این دیالوگ باران شروع به بارش میکنه که درواقع بارندگی بر روی زمین همواره نماد باروریست(مادر طبیعت زمین میباشد) اگر بخوام صادقانه بیان کنم تماشای فیلم مادر واقعا برای هرکسی آسون نیست چون پر از کنایه و نماده و بیننده مدام با کنایه ها و تمثیل ها روبه رو میشه و از همون ابتدا با ورود آدم و حوا ما درد و رنج زمین رو حس میکنیم ،مادر حس میکنه با وعده منجی آرامش به زمین برمیگرده و بعد از تولد بچه منجی که همون نماد حضرت عیسی ست توسط مردم تکه تکه میشه زیرا با زیاد شدن آدما آرامش در زمین از بین میره ودر دقایق آخر فیلم میبینیم روایت تاریخ بشریت که وعده منجی به اونها داده شده ما شاهد افزایش جمعیت و زیاد شدن گناه و جنگ در سطح زمین هستیم ودر فیلم شاهدم مادر بیشتر این درد و رنج رو حس میکنه حتی میببنیم انسانی که به منجی اعتقاد داشت خود مسبب از بین رفتن منجیست همچنین در پایان فیلم شاهد خشم شدید و از خود بی خود شدن مادر در قامت طبیعت هستیم گویا وقتی مادر شاهد ظلم و آشفتگی آدم ها در خونه ی خود هست دیگر بزرگ و کوچیک و خوب و بد نمیشناسه وبا تکه های شیشه به همگی اونها حمله ور میشه این یعنی خشم طبیعت که همه رو با هم میسوزونه ،گویا وعده خداوند برای منجی که برای نجات بشر هست در آغوش مادر طبیعته و به آدما هدیه داده میشه ولی انگار انسانها به خاطر نافرمانی و بی لیاقتی خود مسبب نابودی منجی میشن وانگار مادر هم با از میان رفتن منجی ،آخرین امید زمین به آخرین مرحله نابودی و فروپاشی خود میرسه در صورتی که خالق بعد از نابودی منجی مدام زیر گوش مادر میگه باید اونهارو ببخشیم ولی مادر با فندک کل خونه یا همون طبیعت رو به آتیش میکشه و دیالوگ کلیدی که هنگام مرگ مادر با خالق اتفاق میفته
دیدگاهتان را بنویسید