صحبت کردن با بچه ها

صحبت کردن با بچه ها
چگونه با بچه ها حرف بزنیم که گوش کنند؟ادامه به بچه ها گفتن از بچه ها شنیدن دکتر رقیه زراعتی روانشناس تربیتی و مشاور کودک نوجوان والد
مطالب کتاب به بچه گفتن از بچهها شنیدن را خلاصه کردم و با اندکی تغییر تقدیمتون میکنم . در مقاله قبل چند تکنیک همدلی با بچه ها را خوندیم بریم که امروز هم چند تکنیک دیگه بخونیم:یادآور میشم سری فایل صوتی همراه با مثالهای کاربردی بیشتر در کانال قصه های زندگی در دسترس هست .به جای مجازات و توبیخ شدید توقع خودمان را بیان کنیم مثلا موقع تمرین نمایش است یکی از بچه ها دیالوگ رو حفط نکرده .به جای:تو بی مسئولیتی!حالا که اهمیت ندادی دیگه از گروه تئاتر حذف میشی و…بگیم : اصلا راضی نیستم ! به خاطر عدم آمادگی یک نفر تمرین عقب می افته !انتظار دارم وقتی اومدیم تو گروه نمایش تمرینهات رو خوب و به موقع انجام بدی اگر میخواهی نقش خودت رو داشته باشی باید در تمرین های بعدی آمادگی داشته باشی .یا :تودو راه داری تمرین کنی و مرتب باشی یا نقش رو بدی به یکی دیگه .اگر تکرار کرد برداریم عواقب کارش را بپذیرد مثلا بگوییم :از شاگرد دیگری خواستم نقش تو رو بازی کنه متاسفم که از استعداد تو بی بهره میشیم .به جای سرزنش راه جبران را باز کنیم.مثلا پسرم در بازی عینک دوستش را شکسته .به جای :هزار بار نگفتم خشن بازی نکن ! زدی عینک طرف رو شکستی ! معاونتون زنگ زد و گفت از خجالت مردم !بگوییم : امروز معاونتون زنگ زد و ماجرای عینک دوستت رو گفت . ما ناراحت شدیم عینک گران هست . شاید بشه پول عینکش رو پرداخت کنیم و تو با ماهیانه هات پول ما رو پس بدی .به جای درس دادن از حل مساله استفاده کنیم :مثلا در کلاس درس بچه ها بی نوبت حرف میزنن وسط حرف هم میپرند و مسخره بازی در میآورند.بگوییم : موقع درس دادن متوجه شدم عده ای وسط حرف هم میپرند و شوخی های نامناسب میکنند دوست دارم بدونم وقتی این اتفاق میافته چه احساسی پیدا میکنید؟بچه ها نظر میدهند و ما پای تخته مینویسیم مثلا : حرفم یادم میره فکر میکنم تحقیرم کردندسردرد میگیرم و…حالا یک ستون دیگر بکشیم و بنویسیم راه کارها .از بچه ها بخواهیم راهکار بدهند و همه راهکار ها را پای تابلو مینویسیم مثلا :قانون حرف کسی رو قطع نکن اجرا بشه سوالتون رو یه جا بنویسید و منتطر شید صحبت طرف تموم شه بعد سوال کنیدجریمه نقدی کسانی که نظم رو به هم میزنن و…حالا با کمک بچه ها بهترین راهکارها رو انتحاب کنیم به جای دعوا و کنترل گری حل مساله کنیم :مثلاً دخترم از مدرسه اومده و داره بازی میکنه . کلی هم تکلیف داره !به جای اینکه بگم : کی میخواهی مشقاتو شروع کنی؟! بسه دیگه! کی میخوای یاد بگیری اول کارای مهمتو انجام بدی بعد بری سراغ بازی و کارای دیگه؟!به احساسش گوش کنم و باهاش همدلی کنم. میتونم بگم:فکر میکنم شروع کردن تکلیف مدرسه بعد از یه روز سخت و طولانی خیلی سخت باشه. احساس میکنم الان دلت استراحت میخواد.احتمالا میگه : آره خستم دلم میخواد بازی کنم. تلویزیون نگاه کنم. آخه چقدر درس؟!تو اینجا با حالت صورتمون تاییدش میکنیم و بازخورد میدیم: پس الان دوست داری بازی کنی.حالا احساس خودمونو میگم: میدونی؟!من نگرانم که نکنه مشقات بمونه برای دیر وقت؛ اون وقت هممون مجبور شیم شب دیر بخوابیم پای مشق ها .و تازه تو صبح خسته و کوفته بلند میشی و خسته کوفته میری مدرسه بازدهیت میاد پایین . نظرت چطور میتونیم برنامهریزی کنیم که هم تفریح کنی هم مشقت به موقع تموم شه ؟!حالا یه کاغذ میاریم و راهکارهایی که پسرمون یا دخترمون میگه رو مینویسیم و بهتریناشو با همدیگه انتخاب میکنیم.برچسب نزنیم , توصیف کنیم مثلاً بچه من یه نقاشی کشیده نقاشیشو میاره به من نشون میده و میگه که مامان ببین چه نقاشی کشیدم به نظرت خوبه؟!به جای اینکه بهش بگم این عالیه تو یه دونهای! مثل تو پیدا نمیشه! تو فوق العادهای نقاشی تو از همه بهتره و…بگیم: چه نقاشی قشنگی! من یه آسمون میبینم یه آسمون سیاه که خیلی خوب رنگ شده! چه رنگ آمیزی خوبی! چه منظره دلنشینی!به جای اینکه بگم که معلمت به من میگفتش که تو دختر خیلی خوبی هستی همیشه راست میگی همیشه کارای خوب میکنی صادق و امانت داری میتونم بگم که: معلمت میگفت یه کیف پول پیدا کردی بدون که به محتواش دست بزنی بردی تحویل دفتر مدرسه دادی. خیلی ممنونم دخترم. کار خوب و صادقانهای کردی .وقتی بچهام میاد میگه که مامان من معدلم ۲۰ شد به جای اینکه بهش بگم تو نابغهای تیزهوش من!
بهش بگم: خیلی ممنونم که تلاش کردی خوشحالم به نمره خوبی دست پیدا کردی!
دیدگاهتان را بنویسید