بررسی فیلم فارست گامپ_رسیدن به موفقیت با داشتن هوش محدود
تحلیل فیلم فارست گامپ
داستان مرد ساده دلی به نام فارست گامپ است که در حالیکه در ایستگاه اتوبوس به انتظار نشسته، داستان زندگی اش را از زمانی که کودکی با محدودیت های فراوان همراه بود رابطه نزدیکش با مادرش، آشنایی با عشق بزرگ زندگی اش جنی تا زمان جوانی و میانسالی که به موفقیت های بزرگی در زمینه های مختلف دست می یابد، روایت می کند. فیلم فارست گامپ روایت چهل ساله مردی است که با کم توانی ذهنی، بسیار رشد معنوی کرد و بعنوان یک انسان وارسته در فیلم دیده می شود و او کسی است که فقط و فقط شرایطش را می سنجد و توانایی هایش را می شناسد و شروع به دویدن می کند. درست است این دویدن های دیوانه وار که در نگاه اول بی معنی به نظر می رسند، اما شما می بینید که چگونه او را به بلندترین افق های موفقیت و انسانیت می رساند. راه حل ساده اما ارزشمندی که انسان های امروز به شدت آن را برای خویش دست نیافتنی کرده اند.
رفتار فارست از تمامی انسان های پیرامونش انسانی تر است. فارست درس امیدواری را که مهم ترین درس زندگی است را به مخاطب می آموزد. فارست به طرزی خستگی ناپذیر عمل می کند و هرگز ناامید نمی شود و آنقدر خوبی و زیبایی زندگی را به جای فریاد زدن، وارد رفتار و لحظه به لحظه زندگی اش می کند که هر بیننده را به حیرت می آورد. فارست به منحصر به فرد بودن خود ایمان دارد که شرایط خاص دارد و نمی تواند مثل دیگران باشد و می داند که اصلا نیازی هم نیست که مثل آنها باشد. او شرایطش را، توانایی هایش را و از همه مهمتر ضعف ها و محدودیت هایش را درک می کند. او میداند که نیاز به نگاه کردن به زندگی انسان های موفق یا آنهایی که آی کیو بالاتری دارند ندارد. بلکه تنها باید خودش باشد و در هیچ نقطه ای از زندگی متوقف نشود و همیشه همان چیزی که باید باشد. همیشه تلاشش را می کند و نمی ایستد و بر اساس شرایط خودش مسیرش را شکل می دهد و پیش می رود. یکی از ویژگی های عالی ای که واقعا آموختنی است این است که معمولا کم اهمیت ترین موضوع ها و وقایع زندگی را باارزش جلوه می دهد. حتی مثل خوردن بستنی، نوشابه، بازی پینگ پنگ، فوتبال و … و چقدر عالی در این فیلم می بینیم نشان داده می شود که فارست اصلا نظر دیگران برایش اهمیتی ندارد درحالیکه برای بسیاری ممکن است دیدن افراد مهم بعنوان نقطه عطف زندگی ارزیابی شود و به صورت وسواس گونه برنامه ریزی شود به تمسخر گرفته و کم اهیمت جلوه می دهد.
مطلب پیشنهادی: موفقیت چیست
همه ی ما فکر می کنیم باید توانمندی هایی در حد کمال داشته باشیم تا بتوانیم دیده شویم. فارست حتی دست چپ و دست راست خود را از هم نمی تواند تشخیص دهد. در حالیکه به هر کاری دست می زند در آن به موفقیت و رضایتمندی می رسد. او نشان می دهد که برای موفقیت یا رضایت در زندگی علاوه بر آنکه نسبت به دیگران استثنایی و برتر از دیگران بود همانطور که مادر او همیشه به او می گفت انسان ها همه با هم فرق دارند و چه بسا ضعف در زمینه ای موجب پیشرفت در زمینه ای دیگر است. معجزه فارست گامپ در این است که به سادگی هرچه تمام تر، بر حجم بالایی از بینندگان تاثیر می گذارد و راه حل و امیدواری حقیقی و بزرگی را در تصاویر سیال و بی آرایشی تحویل بینندگان می دهد و شما در این فیلم سلامت روان فارست را به وضوح مشاهده می کنید که یک لطف کوچک جنی باعث می شود همیشه قدردان او باشد و در ازای یک خوبی، یک عمر به جنی خوبی کند. او با خود نیز همچین ارتباطی دارد و هر هنر و استعداد خود را به دیده تحسین می نگرد و قدر و ارزش آن را فراوان می داند و چون او از محبت همان چیزی را می فهمد که خیلی از انسان های امروز فراموش کرده اند. فارست بخاطر لطف جنی همیشه بعنوان یک ابر قهرمان واقعی از او حمایت و محافظت می کند و هرروز بیشتر از دیروز به او عشق می ورزد. او به طرز خستگی ناپذیر عمل می کند و هرگز هرگز خسته نمی شود. شما در فیلم می بینید که با تکه تکه شدن آهن های متصل به پاهایش که برای راه رفتن از آنها کمک می گرفت هنگام دویدن آن ها را در زمین می اندازد و این یعنی او خود را برای همیشه از بند تفکرات بیهوده که دیگران برای او داشتند آزاد می کند و این رهایی یعنی هدیه دادن لذت و نشاط درونی به خودش تا پایان عمرش و تنها با همین دویدن ها کلی افراد از او تقلید می کنند و او تبدیل به الگویی برای بسیاری از افراد می کنند. او همیشه نقشه ی خودش را در زندگی اش دارد و از روی نقشه ی دیگری کپی برداری نمی کند و این رمز موفقیت اوست. او کاری می کند که اقیانوس هم به اوسر تسلیم فرود می آورد.
نتیجه ای که از دیدن این فیلم زیبا گرفتم اینکه همیشه همان چیزی باشم که هستم تلاشم را بکنم و متوقف نباشم و با تلاشم کاری کنم که دنیا من را بخواهد.
آدم ها استعدادهای چندگانه دارند. معمولا ما افرادی را که عقب مانده ذهنی می نامیم وقتشان در بعضی کارها بیشتر از آدم های معمولی است و به جزئیاتی توجه می کنند که آدم های معمولی به آنها دقتی ندارند. فارست به راحتی با آدم ها ارتباط برقرار می کند به این توجه ندارد که کدام شخص دوستش دارد و کدام دوستش ندارد و کار خودش را می کند مانند وقتی که روی نیمکت نشسته بود و آن زن سیاه پوست به او بی محلی میکند او داستانش را ادامه می دهد. شما تفاوت جنی و فارست را در فیلم می توانید متوجه شوید که فارست با مادری بزرگ می شود که دنیای بیرون را به زبانی بسیار ساده برای او توصیف می کند و به او با تمام وجود عشق می ورزد و همین عشق را فارست از مادر یاد می گیرد و از آن مادر پسری متولد می شود که یک قلب بزرگ طلایی دارد و می شود یک مرد خارق العاده. در صورتیکه جنی چون این عشق و محبت را دریافت نکرده بسیار فردی دردسرزا، معتاد و مشکلات زیادی دارد و به سمت کسانی می رود که تلاش کند دوستش داشته باشند و با عشق فارست بیگانه است و واقعا کسانی که عشق ناب را در کودکی دریافت نکرده اند به چنین مردی که قلبی چنان بزرگ دارد انگ متفاوت بودن و نادانی می زنند تا از این طریق خود را بالا بکشند چون از بالا رفتن او ترس و وحشت دارند و این اشکال از فکرهای کوچکی است که معنی و مفهوم عشق و دوست داشتن را نمی فهمد. دنیای فارست در میان جنگ و خون هم پر از رنگ های شاد و خاطرات خوب است. برای فارست اهمیت ندارد دنیا زیر و رو شود او فقط مادرش و جنی را می خواهد. زیرا او می داند عشق چیست. مهم هم همین است. رمز تمام کامیابی های فارست در همین جمله است و راز دیگر او در زندگی این است که آنچه را که می پسندم انجام می دهم چه به موفقیت ختم شود چه نشود و چه دیگران بپسندند چه نپسندند. بسیاری از موفقیت های فارست عاری از هرگونه انگیزه ای است . ورود او به تیم فوتبال امریکایی، پیوستن به ارتش دویدن، فراگیری و موفقیت در پینگ پنگ، همه ی اینها عاری از هرگونه هدف یابی و انگیزش فردی از پیش تعیین شده است .
مثلا وقتی او تصمیم می گیرد بدود می دود و این دیگران را متعجب می کند که چگونه امکان دارد بدون هدفی باشد او می دود چون با دویدن فقط حالش خوب می شود. اوواقعا زندگی می کند. بعد از مدت طولانی دویدن یک دفعه می ایستد و می گوید خسته شدم و می خواهم به خانه برگردم. این یعنی او فقط برای دویدن است که می دود. درحالیکه جنی مدام برای خود هدفگذاری می کند هرگز به آنها نمی رسد و از جایگاهی که انتظارش را داشته چیزی عایدش نمی شود زیرا مدام برای موفقیت نیاز به حمایت ثروتمندان و انسان های بانفوذ دارد. این تفاوت جنی با فارست است که برعکس فارست که فقط تکیه بر خود دارد. حتی شما در فیلم می بینید که فارست برای اینکه جنی را خوشحال کند مدال افتخارش را به او هدیه می دهد. تحليل روانشناختي فيلم شبكه اجتماعي را از دست ندهید.
هرکسی وقتی را با فارست می گذراند به زندگی امیدوار می شود و نمونه آنرا شما در ارتباط فرمانده که جفت پاهای خود را از دست داده و بسیار اول عصبانی بود و فارست که باعث نجات جان او شده ، طی ارتباط با فارست دیدگاه او با خودش عوض می شود و این یعنی وقتی کسی با گوهر وجود خود آشتی کند و آن الماس درون خود را کشف کند درخشش الماسش دیگران را تحت تاثیر قرار می دهد تا آنها هم با زندگی آشتی کنند. ضعف فارست که از ضریب هوش پایین برخوردار است، باعث شده که پشتکار او پرورش پیدا کند و این یعنی هرکس گوهر وجودی خود را شناخته، بی توجه به ضعف خود پیش می رود.
دیدگاهتان را بنویسید