چگونه به فرزند خود اعتماد به نفس بدهیم_چگونه با کودک خود دوست باشیم؟
واقعا احترام گذاشتن به کودک را چگونه والدین باید انجام بدهند؟
من می خوام از همان ابتدا شما را وقتی که کودکی متولد می شود و با چه بی احترامی و خشونتی از او به این دنیا استقبال می شود را برایتان بگویم.
به نظر من وقتی کودکی از رحم مادر جدا می شود این بزرگترین ضربه روحی در زندگی اوست حتی شدت ضربه مرگ هم به این بزرگی نیست. زیرا اکثر افرادی که می میرند آنقدر حالشان بد است شاید خیلیهاشون بیهوش باشند اما کودک بیچاره وقتی می خواهد به دنیا بیاید کاملا به هوش است. حساب کنید یک خواب طولانی با آرامش نه ماه تمام در شکم مادر داشته حالا با چه خشونتی بند ناف او از مادر کنده می شود. این می شود اولین آشفتگی و هراس که ما به او هدیه می دهیم. درصورتیکه کار درست به این صورت است که با آهستگی و با نرمش و مهربانی باید او را از مادر جدا کرد. چرا باید با چنین بی رحمی او را از مادر جدا کرد. حالا در نظر بگیرید نه ماه تمام نوزاد در شکم مادر در تاریکی محض بوده و حالا یک نور خیره کننده وحشتناک بالاسر مادر وجود دارد که نوزاد ناگهان با نور شدید تماس می یابد در صورتیکه می توان در نوری بسیار ملایم کودک را به دنیا آورد حالا قسمت بد قضیه این است که نوزاد را آویزان نگه می دارند و چند کشیده جانانه نثار کودک بیچاره کرده و بهانه آنها این است که با این کار نوزاد می تواند نفس بکشد. واقعا چه آغاز خوشایندی را نوزاد تجربه می کند. گویا از همان ابتدا شتاب و عجله رایاد نوزاد می دهیم. درحالیکه می توان او را با بند ناف در شکم مادر گذاشت و دو سه دقیقه به او مهلت داد تا خودش نفس بکشد و وقتی توانست به خودش اتکا پیدا کند بند ناف او را ببریم و چقدر خوب بود عوض اینکه نوزاد را در لای پتو پیچید او را در یک وان کوچکی پر از محلول گرم شبیه محلول درون رحم مادر قرار دهیم و بگذاریم نوزاد درآن محلول بیارامد و اینطوری چقدر قشنگ به او خوشامد گفته و احساس می کند که این همان شرایطی است که با آن سازش دارد.
ویدیوی برای شما مفید خواهد بود. فرزند پروری موفق | چگونه فرزندان خوبی تربیت کنیم
كليدهای پرورش اعتماد به نفس در كودكان و نوجوانان
ایجاد احساس امنیت در کودکان
و این روش یعنی اینکه به کودک شانس مشابه رحم مادر داده ایم و همچنین اعتماد به نفس در فرزند ایجاد خواهد شد. بیخود نیست دربعضی از کشورهای پیشرفته زایمان در آب صورت می گیرد. خب این از زایمان بی رحمانه نوزاد که عاری از هرگونه ارزش و احترام است حالا بپردازیم به وقتی که نوزاد ما بزرگتر می شود.
ابتدا از ذهن او شروع کنیم. در ذهن کودک هیچ افکاری نیست پس درباره چه چیزی می تواند فکر کند؟ فکر کردن به گذشته احتیاج دارد فکر کردن به مشکلات احتیاج دارد او هیچ گذشته ای ندارد و فقط آینده را دارد او هنوز هیچ مشکلی ندارد پس هیچ امکانی برای فکر کردن نیست راجع به چه می تواند فکر کند؟کودک آگاه است اما بدون افکار. حالا ما والدین اگر بخواهیم به کودک خود احترام بگذاریم باید 3 چیز را برای او فراهم کنیم. بازی اسباب بازی و هم بازی
حالا اکثر والدین چکار می کنند انواع کلاس ها و انواع مهارتها را می خواهند قبل از 7 سالگی در بچه های خود ایجاد کنند. و این یعنی خشونت شدید به کودک و نابود کردن بودن در لحظه برای کودک. حالا ممکن است از من بپرسید که چکار می توانیم چهره اصیل فرزندانمان را حفظ کنیم و آنها را سالم بار بیاوریم و به آنها احترام بگذاریم. من در پاسخ به سوال شما خواهم گفت لازم نیست مستقیما کاری انجام دهید هر کاری مستقیمی مزاحمت خواهد بود. باید هنر بی عملی را بیاموزید. این هنری بسیار پرظرافت و مشکل است . این کاری است که باید برای محافظت و نجات چهره اصیل کودک انجام دهید. باید والدین یاد بگیرند که خود را کنار کشیده و از سر راه کودک بروند کنار. گرچه این روش والدین را به دردسر زیادی خواهد انداخت و مدام باید مواظب و مراقب باشید و با کودک خود مدام همراه. مثلا وقتی خواست از درخت بالا برود جلوی او را نگیرید بلکه با اواین کار را انجام دهید و به او از درخت بالا رفتن را یاد دهید نه اینکه مانع وجد و اشتیاق او برای این کار شوید و این می شود احترام . این می شود خودباوری و یاددادن تکیه برخود.
برخورد اشتباه والدین
اما والدین چه کار می کنند شروع می کنند به تذکر که نری بالا دست و پات می شکنه تو نمی تونی تو نمی تونی تو نمی تونی و آنقدر این نمی تونی ها زیاد است که کودک ما به این باور می رسد که در انجام دادن بسیاری از کارها واقعا ناتوان است. درباره والدین کنترلگر بیشتر بدانید
و کاشتن باور نمی توانی در کودک یعنی بی احترامی محض به خود. درصورتیکه والدین ما تنها هدیه ای که می توانند به کودک خود بدهند این است که دخالت نکنند و اجاره دهند که کودک خطر کند و بگذارند کودک به درون ناشناخته ها به سرزمین نامکشوف قدم بگذارد اما والدین به خاطر ترسشان کودک را نابود می کنند.
کودکان ما لایق همه عزت نفس و احترام شما والدین هستند زیرا بسیار بسیار باطراوت و معصومند و کار درست این است که به آنها احترام بگذاریم نه اینکه مدام وادارشان کنیم به هرجور آدم نیرنگ باز و خبیث و شیاد و منبع فساد احترام بگذارند فقط چون بزرگترند.
دیدگاهتان را بنویسید