دلایل کمرویی_بررسی علل کمرویی و علتها و ریشه های کم رویی در افراد
علتهای کمرویی چیست؟
وضع هر فرد کمرو ویژه خود اوست: کافی است چند نفر از کسانی را که به کمرویی مشهورند زیر نظر بگیریم تا دریابیم که همگی به یک نسبت کمرو نیستند ، بلکه شرایطی که موجب پریشانی زیاد در یکی از آنها می شود، در دیگران هیچ گونه اثری ندارد یا تاثیر آن بسیار کم است.
علت های اصلی کمرویی
- جثه ناموزون یا صورت نزار و نقص در زیبایی و ساختار بدن ممکن است موجب بروز کمرویی شود. در هر یک از این موارد، چگونگی بروز کمرویی متفاوت است. بر عکس، فردی تنومند و سالم و دلفریب نیز ممکن است خیلی هیجانی و خجالتی باشد. چنین شخصی دچار عکس العمل های دورنی بسیار تند و ناگهانی خواهد شد که سبب واماندگی و تشویش وی میشود و سازگاری با اشخاص ناشناس یا شرایط نامانوس را برای او دشوار می سازد. و آگاهی از این ضعف سبب می شود که گونه ای بیم و هراس باز دارنده به طور تقریبا دائمی در او ریشه بگیرد .
- حساسیتی شدید و مفرط میتواند ذهن را دچار آشفتگی و تلاطم بسیار کند و نوعی ترس بیمار گونه از توهمات و ناگواری های موهوم، در او خلق کند؛ بی تفاوتی ، سردی، کراهت، ریشخند…و به این ترتیب شکل تازه ای از کمرویی خودنمایی میکند.
- تحسین طلبی افراطی -یعنی مهم بودن اینکه چگونه درباره شخص قضاوت می کنند – و کافی است که حس خودخواهی نیز به آن اضافه شود، دراین صورت نگرانی شدیدی در شخص پدید می آید که مبادا دست کم گرفته شود،واین حالتی است که ناگزیر به گونه ای به کمرویی می انجامد.
علت های کاملا جسمانی در ایجاد کمرویی
الف) ضعف مزاج: کودک نحیف معمولا ترسو میشود. دچار وحشت شده و همکلاسانش خصوصا به سبب آنکه نشانه های ضعف و ناتوانی در او می بینند، با وی خشونت و بد رفتاری می کنند. سپس احساس حقارت به او دست می دهد؛ و سرزنش ها و تنبیه های آموزگاران مسئله را تشدید می کند. در دوران نوجوانی عامل اختلال انگیز دیگری پا به میدان می گذارد . اولین واکنش های جنسی ، که گاه سال ها پیش از بلوغ خودنمایی می کند، نوجوان را به خود ارضایی وا می دارد که نتیجه نامطلوب آن ، یکی از عوامل به وجود آورنده کمرویی است.
ب) ظاهر ناموزون : کسی که چهره ای دلپسند و اندامی موزون دارد به ندرت کمروست. زیرا چنین کسی توجه یا تحسین دیگران را به خود جلب می کند. از طرفی ممکن است کسی زشت و بد قواره ولی با جسارت باشد. اما افراد آسیب پذیری هم هستند که حواس خود را بر کمترین ناجوری در قیافه، التهاب پوستی ، نارسایی قامت یا کمی موی سر متمرکز می کنند و احساس سر افکندگی می نمایند تا به آنجا که گمان می کنند همه مردم این عیب ها را می بینند و آنها نیز اسباب تمسخرند. آنها خود را مضحک ، نا خوشایند و غیر قابل معاشرت تصور میکنند. گرچه زیبایی به جای خود دلپذیر است ، اما جذابیت مسئله دیگری است.
در کمرویی ناشی از زشت بودن، روحیه وظیفه ای بسیار سنگین بر عهده دارد. حرفی ریشخند آمیز یا یک شوخی بی موقع ممکن است موضوعی را که مدتها پیش فراموش کرده ایم از نو زنده کند. چنین تلقین منفی و بازدارنده ای، دلمشغولی مداوم به وجود می آورد.
هیجان و حساسیت بیش از اندازه
آدم هیجانی کسی است که واکنش شبکه عصبی او در برابر تحریکات خارجی بسیار شدید یا خیلی طولانی است. رنگ چهره او با کوچکترین رویداد می پرد یا سرخ میشودو بر اثر کمترین تکان روحی تپش قلب تند یا کند می شود. در حالی که فردی استوار فقط در برخورد با موارد به شدت غافل گیر کننده دچار چنین حالت هایی می شود. انبساط خاطر ، روانی گفتار و استواری روش و رفتار در نزد افراد هیجانی احتمالا دستخوش تزلزل می شود.
حساسیت مفرط خود را کمتر در ظاهر نشان می دهد. روان فرد بسیار حساس تاثیرات واقعی و ذهنی را با ریز بینی خیلی دقیق درک می کند. این تاثیرات چه از طریق صوت به گوش او برسد و چه مستقیما بر ضمیر او وارد شود؛ احساسات او را بسیار تحت تاثیر قرار می دهد. حساسیت زیاد معمولا با هوشیاری عمیق همراه است و نیز با گونه ای از کمرویی که شخص ، خودش را منزوی میکند و دست کشیدن از زندگی عادی را بر مقابله با کشمکش های عاطفی ترجیح می دهد.
وسواس حفظ ظاهر
تحسین طلبی حالتی است که شخص را نسبت به نظر دیگران و جلب تحسین آنها دل مشغول نگه می دارد. این حالت تا جایی که برای بودن، فراگرفتن و به عمل در آوردن باشد، خوب است. اما هنگامی که در مورد حفظ ظاهر در برابر دیگران موجب وسواس می شود به عامل تشویش بدل می گردد. ترس از مضحک به نظر آمدن یا مسخره و سرزنش شدن ، به گونه ای خودپسندی کودکانه و نقصان استقلال فردی می انجامد. خودپسندی همانند سمی نامحسوس ، مجاهدت را متزلزل می کند و انرژی را تحلیل می برد. این حالت در کسانی که کمرو هستند کمک می کند تا از تصور های مشمئز کننده بترسند و همواره این مسئله مانع آفریدن و ابتکار در آنها می شود.
5- تصور های بازدارنده: نیروی تخیل هر اندازه قوی تر باشد ، آثار به جای مانده از کوششهای نافرجام و احساسات سرکوب شده ، و نیز تلقین های باز دارنده که در دوران کودکی یا بعد از آن دریافت شده اند، پر دوام تر خواهد بود. به ویژه فردی که مدت طولانی پذیرفته باشد که کمروست و توانایی موفقیت در کار مشخصی را ندارد، همیشه در ضمیر ناخود آگاهش صحنه هایی را مجسم می کند که پیشاپیش در کاری که بدان دست زده است ، شکست خورده است. شخص پر جرئت کسی است که در برخورد با دشواریها یکباره سر در گریبان فرو نمی برد، زیرا اولین واکنش او همواره در جهت مخالف بروز می کند:《 من هرگز این چنین نخواهم بود.》
در مقایسه با دیگر عوامل کمرویی، تصورات نقش افشا کنندگی دارند: هیجان زدگی و حساسیت را به تکاپو وا می دارند.؛ احساسات درد آلود را به گونه ای ناگوار تحریک میکنند. غرور را جریحه دار می سازند . در برخی موارد ، یورش تخیلات ترس آور ، فعالیت نفس برتر را چنان مختل می کند که فرد کمرو به معنای واقعی عنان عقل خود را از دست می دهد.
6- نگذارید بی ارادگی حکم فرما شود: کمرویی در آغاز نوجوانی را می توان عادی دانست، زیرا به تدریج و در برخورد با دشواری ها ، اراده قوی می شود و سبب می گردد که آشفتگی های دوران جوانی جای خود را به اعتماد به نفسی بدهد که غالب افراد از آن برخوردارند. زندگی حرفه ای، اجتماعی یا شخصی و فعالیت جسمی یا فکری که هدف مشخصی دارد با انضباط درونی هدفدار می تواند تمام عوامل کمرویی را سرکوب کند.
دیدگاهتان را بنویسید