با کودک بدغذای خود چه کنم ؟
دکتر رقیه زراعتی . روانشناس تربیتی .
وقتی پسرم به دنیا آمد ما ساکن بوشهر بودیم . سال اولش به مرخصی زایمان و تعطیلات تابستان گذشت . اما حالا من باید کودک تقریبا یکساله خود را برای ساعاتی در روز، به مهد می سپردم .
اواخر شهریور به مهد پایگاه مراجعه کردم متاسفانه گفتند ظرفیت پر شده است نگران و مستاصل شده بودم پس باید پسرم را کجا میگذاشتم؟! دخترم که کوچک بود تهران بودیم ، مامان، خدابیامرز زحمت نگهداریش را کشید. چند تا مهد هم دور خانه و مدرسه محل کارم بود. اما در بوشهر ما غریب بودیم . پایگاه هوایی برای خودش از شهر بوشهر وسیعتر بود، اما فقط یک مهد داشت. کاش زودتر برای ثبت نام پسرم اقدام میکردم!
همسایه مان پرستار بود . پسرش کمی از پسرم بزرگتر بود . وقتی در یک عصر دلنشین در کوچه زیر سایه درختان قدم میزدیم، از نگرانی ام گفتم .
گفت اینکه مساله ای ندارد! بهترازمهد، خانه ی خانم بِیرَمی است . و ادامه داد : سالهاست این مشکل را در پایگاه داریم. کم بودن مهد و فضای آن. بچه هایی که در مهد جا برایشان نیست را خانم بیرمی و دخترانش در خانه شان نگه می دارند. پسر من هم در آنجا بزرگ شده است .
با نگرانی گفتم : آدم مطمینیه؟ کارش خوبه ؟ شما قبولش دارید؟!
و او گفت درسته مثل مهد نیست، اما مثل خونه ی مادر بزرگه هست! خانم بیرمی با بچه ها خیلی مهربانه تازه یه کاری میکنه که مهد نمیکنه !
: چی ؟!
: معده بچه ها را فراخ می کنه! هیچ بچه ای در خانه او بزرگ نمیشه مگر اینکه بخور و خوش اشتها بار بیاد .
به خانه خانم بِیرَمی سرزدم واقعا بانوی مهربانی بود از آن بوشهری های اصیل که قلبشون گرم و مهربانه . او دوست خوبی برای من و دایه مهربانی برای پسرم شد .
اما من در راز اینکه او چطور معده بچه ها را فراخ می کند مانده بودم !
یک روز به خانه اش رفتم . زیر انداز انداخت همه بچه ها به سمت زیرانداز دویدند و دختران خانم بیرمی غذای هر کودک را جلویش گذاشتند . بچه ها با اشتها میخوردند . آنها یک ظرف تمیز و خالی از هر ماده غذایی، را تحویل دادند !
عجب!
یک روز دیگر هم رفتم سری بزنم از تعجب داشتم شاخ در می اوردم ! بچه های دیگر با اشتهای گرگ گرسنه ای که بره ای را به دندان کشیده، داشتند غذا می خوردند. اما یک کودک یک ساله و خرده ای را خانم بیرمی خوابانده بود روی زمین و پایش را طوری به بچه حایل کرده بود که نتواند در برود! و داشت با قاشق غذا میریخت توی حلقش !
تعجب من را که دید گفت: این تازه اومده خانه ی من. غدا نمی خوره، اگر بخوام مثل مادرش صبر کنم گشنه اش بشه بعد بخوره، از گشنگی می میره. چند وقت ببینه نخوره بهش می خورونم، خودش مثل اونای دیگه میشینه سر رو فرشی!
پسرم دوسالی که مهمان خانم بیرمی بود، ارام و شاد و با اشتنها بود . وقتی به تهران منتقل شدیم موقع خداحافظی هدیه ای برایش بردم و از او که جای مادرمن و مادر بزرگ پسرم بود تشکر کردم .
فکر میکنم موضوع سری مطلب جدید را کشف کرده باشید: بدغذایی در کودکان، علل و راهکارها .
اول سری به علل بی اشتهایی کودکان بزنیم:
خدا رحمت کند دکتر جواد فیض را او در کتابش – من و کودک من – یکی از مهمترین دلایل بی اشتهایی کودکان را شخص شریف والد می داند . به نظر ایشان که متخصص کودکان بودند رفتار اشتباه پدر و مادر باعث بی اشتهایی و بدغذایی کودکان می شود . چند تا از این رفتار های اشتباه را به طور خلاصه در ذیل برایتان بیان میکنم :
- تشویق کودک به غذا خوردن: وقتی والدین مرتب کودک را تشویق میکنند که بخورد : آفرین بخور! جون مامان بخور! به خاطر عمه ! و… این تشویق به التماس می انجامد !
- منحرف کردن توجه کودک: برخی والدین هنگام غذا کارتون مورد علاقه کودک را پخش میکنند وقتی کودک با دهان باز و شگفت زده دارد ماجرای کارتون را دنبال میکند غذا را میگذارند دهانش! یا صداهای عجیب و غریب در می آروند تا بچه بخندد و دهانش باز شود، غذا را بریزند توی حلقش. قاشق غذا میشود قطار می آید تا برود توی تونل دهان کودک و از این ماجراها !
- جایزه دادن به کودک: اگر غذا بخوری برات اسباب بازی میخرم ! غذا بخوری جایزه ت بستنیه! غذات رو بخوری میریم خونه ی خاله و… !
- تهدید کردن کودک: غذات رو نخوری دیگه دوستت ندارم ! اگر نخوری میرم میشم مامان آرسام برای اون غذا درست میکنم! غذا نخوری میبرمت دکتر یه سرم بهت بزنن سوزنش اینقدره! اون موقع میفهی غذا خوردن چقدر بهتره!
- دادن انواع مولتی ویتامین به کودک: بیا تو که غذا نمیخوری! لا اقل مولتی ویتامین بخور ، نمیری!
دکتر فیض نکته جالبی را در کتاب اشاره کرده: علت بد غذایی برخی کودکان رفاه والدین و تک فرزندی است! وقتی خواندم خنده ام گرفت . یاد خانه آبجی بزرگه افتادم او 9 فرزند دارد . خدا حفظشان کند. یادمه یه زمانی ابجی به در یخپالش قفل زده بود! اگر نکات امنیتی را رعایت نمیکرد در کمتر از 5 ثانیه یخچال خالی میشد. او سر ساعت سفره می انداخت. و درست وقتی روفرشی انداخته میشد بچه ها برا ی انداختن سفره و چیدن غذا بسیج می شدند.کسی نمیگفت نمیخورم! اما خیلی هاشان علاقه داشتند دوباره بخوردند .
یک گونی سیب زمینی، یک کیسه بزرگ بادمجان، یک شانه تخم مرغ یک قوطی روغن نباتی 5کیلویی و چند تا نان بربری که لای سفره بودند، خارج از یخچال در دسترس بچه ها بود. هر وقت گرسنه میشدند کنار باغچه با صفایشان که معمولا سبزی خوردن هم در آن کاشته شده بود، مینشستند و روی گازپیکنیکی برای خودشان میان وعده میپختند و میخوردند. بعد ظرفها را کنار حوض میشستند و میدویدند توی کوچه برای بازی… .
حالا ببینیم اگر پدر و مادر رفتار خودشان را کنترل کنند، چه عوامل دیگری میتونن در بی اشتهایی کودک موثر باشند ؟!
- روند عادی رشد . در دو تا سه سالگی کودکان اشتهایشان کم میشود و این یک امر طبیعی است . به ویژه اگر کودک فعالیت و بازی بدنی کمی داشته باشد بدن به کالری کمی نیاز دارد پس کودک به طور طبیعی کم غذا می شود. نگران نباشید . باشه؟!
- عدم علاقه کودک به غذاهای بدوی، از دوسالگی . در این سن کودک بیشتر دوست دارد مثل بزرگترها غذا بخورد . هم از نظر شیوه، هم از نظر خود غذا . پس دیگر خواهش نکنید حریره بادام بخورد!
- زیاد خوردن شیر. برخی والدین فکر میکنند اگر کودکشان روزی چند لیوان شیر بخورد آنهم از نوع پرچرب و غلیظ ! استخوان بندی اش سفت میشود! در حالیکه مصرف زیاد شیر باعث تکمیل نیاز به کالری کودک و عدم اشتهایش به غذاهای دیگر می شود . لطفا به کودک 1 تا 6 ساله روزی فقط یک یا دو لیوان شیر بدهید .
- مصرف زیاد تنقلات: بعضی ها به جای قفل کردن یخچال و بوفه! تنقلات را میگذارند روی میز شکلات، آجیل، شیرینی، بیسکوییت و… کودک می رود – میآید ناخنک میزند . خوب سیر می شود دیگر و میلی به غذای اصلی ندارد. در صورتیکه می دانید کودکتان در مسیر مهد تا خانه، یا بعد از بازی ، گرسنه میشود آبمیوه طبیعی درست کنید داخل یخچال بگذارید وقتی می اید یک لیوان نوش جان کند. حالا تا وقتی که کمک می کند سفره را آماده کنید انرژی میگیرد اشتهایش هم کور نمیشود .
- دوست نداشتن نوعی غذا: برخی کودکان ضایقه شان یک نوع غذا را نمیپسندد . اینجا با درایت خودتان آن غذا را با شیوه ای جذاب برایش تهیه کنید. اگر باز هم نمیشود به جایش غذاهایی که مفید است و دوست دارد برایش فراهم کنید. نگران نباشید پسری که الان برای عدسی خوردن برای شما ناز میکند، 20 سال دیگر عدسی دستپخت همسرش را میخورد و به به و چه چه می کند و از خواصش مقاله میسازد!
- ایراد گرفتن بزرگترها از غدا خوردن کودک: در کنار اینکه ما باید آداب غذا خوردن را به کودک یاد دهیم نباید تمام دقایق سفره به ایراد گرفتن بگذرد. طفلک کوفتش میشود خوب! آداب غذاخوردن را شبها با قصه به کودک بیاموزید و در طی روز اگر اجرا کرد با لبخند تشویقش کنید. سعی کنید برای هر مرحله از اداب غذا خوردن زمان کافی در نظر بگیرید که کودک زیر یک عالمه دستور، کور-اشتها نشود!
- زمان غذا: در سری مطالب پروژه شادی در کانالم – قصه های زندگی – در مورد این مطلب صحبت کرده ام . زمان غذا خوردن نباید کوتاه باشد. خانواده همه دور هم جمع شوید و هنگام غذا در مورد مطلب دلنشینی که همه اعضا دوست دارند، صحبت کنید. نظر کودک را هم در صورت امکان بپرسید همانطور که قبلا گفتم کودکان دوست دارند مورد توجه باشند و دیگران مثل بزرگترها برایشان ارزش قایل باشند.
- لجبازی کودک : حدود 2 تا 3 سالگی سن لجبازی کودک است. طبیعی است. نگران نباشید. لج کودک را هم در نیاورید. سعی کنید از تکنیک های توجه برگردانی استفاده کنید حواس کودک را به چیز دیگری پرت کنید. و اگر گفت غذایی را نمیخورد اصرار نکنید در عوض یک یا دو غذای مناسب دیگر را به او پیشنهاد دهید .
- باج گرفتن کودک: وقتی کودک کشف کند شما چقدر مشتاقید غذا بخورد، تا میتواند شما را با غذا نخوردن کنترل می کند تا بتواند باج بگیرد. شما را به انجام حرکاتی که دوست دارد وادار کند! شما را به بازی بگیرد! هر چه دلش میخواهد از شما بگیرد و… او از حرص خوردن ،عصبی شدن ،حتی کتک زدن شما توجه میگیرد . پس حواستان باشد به رفتار منفی کودک توجه نکنید. باج ندهید .
- شرکت در غذا خوردن: گفتم که کودک دارد می رود سمت استقلال . بنابراین دوست دارد خودش غذایش را بخورد . اجازه دهید در درست کردن غذا ، انداختن سفره و جمع کردنش شرکت کند و خودش غذایش را بخورد یک دست لباس نسبتا کهنه، یک پیشبند و یک زیر انداز کمک بزرگیه که حرص نخورید: “این! یه ذره غذا خورد همه چیز رو کثیف کرد!” اگر به نصیحت من گوش نکنید در اینده یک پایتان در مطب متخصص تغذیه خواهد بود!حالا خود دانید!.
- تفاوتهای فردی : بعضی ها بدنشان متابولیسم بالایی دارد از این ور میخورند از آن ور گرسنه میشوند .چاق هم نمی شوند! بعضی ها هم روده بزرگشان کمی کوتاه است! بخش زیادی از آنچه می خوردند دفع می شود. پس باز میخورند و کیف می کنند ، چاق هم نمی شوند . به قول آبجی کوچیکه خوش به حالشان! اما بعضی ها این طور نیستند. پس کمی غذا سیرشان میکند . بچه هایتان را با هم مقایسه نکنید با دایی و عمو زاده هایشان هم مقایسه نکنید. سیستم بدن بچه شما با آنها فرق می کند . تنها مرجع معتبر، پزشک متخصص کودکتان است . اگر گفت رشد بچه خوب است ، راضی باشید و گیر ندهید به قول آقام خدابیامرز آدم گرسنه سنگ هم میخورد ! این بچه گرسنه نیست! باور کنید.
از اینکه با ما همراهید سپاسگزارم. در سری مطالب بعدی چند راهکار کاربردی دیگر برای کمک به تغذیه کودکان تقدیم خواهم کرد.ارادتمند : دکتر رقیه زراعتی روانشناس تربیتی و مشاور کودک ، نوجوان ، والد .
استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است .
معرفی کتاب برای مطالعه بیشتر :
- فیض، جواد . 1389. من و کودک من .نشر امیر کبیر
- دکتر گاربر . چگونه با کودکم رفتار کنم. ترجه شده زیر نظر دکتر محمد ولی سهانی . انتشارات مروارید
- شرودر ، کارولین اس ؛ گوردون ، بتی ان . 1385. سنجش و درمان مشکلات دوران کودکی مترجم: مهرداد فیروزبخت . نشر دانژه { این کتاب تخصصی برای روانشناسان حوزه ی کودک است }
دیدگاهتان را بنویسید