اختلال افسردگی_ویژگی های اختلال خلقی افسردگی چیست؟
ویژگی های اختلال افسردگی
افراد افسرده دائما دنبال مسائلی هستند که برایش غصه بخورند
آنها به ازای کوچکترین مسئله، ناراحت می شوند و غصه می خورند. دوست دارند از کاه کوه بسازند و ساعتها برای یک مشکل کوچک ناراحت باشند. بخاطر همین کم پیش می آید که فرد افسرده بتواند احساس شادی و لذت از زندگی را تجربه کند حتی برای ساعاتی در طول روز. شاید برای شما هم این سوال پیش بیاید که چگونه با افسردگی مبارزه کنیم درمان افسردگی بسته به شدت آن از طریق دارو درمانی و روان درمانی ممکن می باشد
افسردگی باعث می شود تمام کارهای فرد با بی میلی و بی رضایتی همراه باشد
این افراد نه تنها رفتارشان با غم و اندوه همراه است، هر کاری را با نامیدی و بی انگیزه انجام می دهند انگار وادار به انجام کاری شده اند. حتی کاری که برای شخص خودشان باشد.
فرد افسرده معمولا به خوشبختی و رضایت دیگران حسادت می کند و آن را بروز می دهد
بسته به شدت علائم افسردگی همانطور که گفته شد، می توان با روانشناسی درواقع درمان افسردگی بدون دارو را آغاز کرد. در ادامه ، به زبان خودمانی، گاهی افراد وابسته چشم ندارند خوشبختی یا پیشرفت بقیه را ببینند. مخصوصا افرادی که بیشتر برای خود مهم می دانند. حتی گاهی با ابراز خشم نیز همراه است. یعنی به وضوح نسبت خوشحالی کسی خشم خود را بروز می دهند.
فرد افسرده علاوه بر حسادت، بدبین و منفی نگر نیز هست
خصوصیت بارز این اشخاص ناراحتی و غصه خوردن مدام آنهاست که با عواملی مثل عدم رضایت از خود و زندگیشان همراه است. درنتیجه بخاطر ناامیدی که دارند همیشه نیمه خالی لیوان را می بینند و اصلا دوست ندارند با امید و رضایت زندگی خود را بگذرانند. پس افراد افسرده به همه چیز بدبین هستند و نسبت به انسانهای اطراف خود نیز همین دید را دارند.
آیا درمان سریع افسردگی امکان دارد
گاهی افسردگی خشمگین و عصبی بودن را در پی دارد
بیشتر افراد افسرده بخاطر اینکه ناراضی هستند و دائما با افکار منفی خود سروکله می زنند، افرادی پرخاشگر هستند و از لحاظ ظاهری اخمو بوده و از همه چیز مخصوصا بخت و اقبال خود شکایت دارند و هنگام بروز مشکل، کاملا از بحث و جدل استقبال می کنند!
افراد افسرده ساعتها در رختخواب می مانند تا به مشکلات فکر کند و غصه بخورد
از آنجائیکه همیشه ناامید هستند و علاقه ای به زندگی کردن ندارند چون هیجانی برایشان وجود ندارد، از اینکه ساعتها یا بخوابند یا در رختخواب بمانند، راضی هستند و چون در این شرایط فرصتی عالی برای فکر کردن و غصه خوردن دارند، کاملا به این وضع علاقه دارند.
افراد افسرده بسیار در عذاب وجدان به سر می برند
این افراد بخاطر حس حسادتی که دارند نسبت به دیگران، نه تنها نمی توانند با بقیه ارتباط بگیرند، بلکه کج خلقی و پرخاش نیز جزو رفتارهایشان می باشد. اما بعد ازا اینکه عصبانیتشان فروکش کند، به شدت عذاب وجدان می گیرند و جور دیگری رفتار می کنند. البته معمولا در عصبانی شدنشان دیگران را مقصر می دانند. اما کمی بعد با خود فکر می کنند خودشان بودند که اشتباه کردند و طرف مقابلشان کوتاهی نکرده است درنتیجه پشیمان می شوند و این دلیل عذاب وجدانشان است.
گاهی افسردگی توام با سرزنش دائم خود، همراه است
برخی افراد افسرده، دائما در حال خودخوری هستند. یعنی دائم در حال تحقیر خود هستند. مثلا اگر مدیرشان رفتار تندی با آنها داشته باشد، سریعا برمی گردد به خود و خود را متهم می کند و می گوید تو همیشه خرابکاری، او حق دارد، همیشه کار خودت را می کنی و اشتباه از آب در میآید و هیچوقت به حرف مدیرت گوش نمی دهی. او هرچه می گوید حق دارد. تو همیشه ناموفقی نه فقط در کار بلکه در تمام مراحل زندگی… و این خودخوری ها و سرزنش های خود مدام در ذهن او می آید و می رود تا درنهایت به این نتیجه می رسد که کلا موجود بی ارزشی است. برخی دیگر نیز طبق مثال بالا، اگر مدیرشان ایرادی بگیرد بیقرار می شوند. نمی دانند چکار کنند تا آرام شوند. اینقدر خودخوری می کنند تا یک راهی پیدا کنند اما موفق نمی شوند و آرامش نیز پیدا نمی کنند و اینگونه افراد دچار اختلال شخصیت افسردگی به مرور فکر خودکشی را در ذهن خود می پرورانند.
فردی که دچار افسردگی است، اعتماد به نفس پایینی دارد
اینگونه اشخاص دائم در حال نارضایتی از شرایطشان هستند. یکی از دلایل این نارضایتیشان عدم رضایت از خودشان است. یعنی آنها اعتقاد دارند شخص بی کفایتی هستند که از پس زندگی و مشکلاتش برنمی آیند و این دائم روی تمام افکار و احساسشان تاثیر می گذارد و او را به غم عمیقی فرو میبرد. درنتیجه با فکر کردن پی در پی به بی اعتماد به نفسی خود، آن را به محیط و به آینده خود تعمیم می دهد و این اعتقاد را پیدا می کند که زندگی او نه در حال، نه در آینده بهبودی نخواهد یافت درنتیجه تا ابد او درگیر غصه هایش خواهد ماند و این بی اعتماد به نفسی او، کاملا در گفتار و رفتارش مشخص است و هر کسی که مدتی با او صحبت کند کم کم متوجه بی اعتماد به نفسی و ناامیدی او می شود.
افراد افسرده همیشه درگیر نشخوار فکری خود هستند
این افراد دائم در حال فکر کردن به اتفاقاتی هستند که باعث آزار آنها شده و باید فراموش شوند. فکر کردن به اتفاقات بد و بدبینی ها و افکار منفی، حسرت هایی که در زندگی وجود داشته، آمال و آرزوهایی که برآورده نشده جزو عوامل جدانشدنی از زندگی این افراد است. به طور کل این افراد دائم در حال غصه خوردن هستند و از غم و غصه هایشان رها نمی شوند.
افسردگی باعث می شود انگیزه های مثبت از بیرون دریافت نشود
مثلا شخص افسرده، هیچگاه تعریف و تمجید دیگران را نمی بیند و این برایش ایجاد انگیزه نمی شود. او چون هیچ چیزی را قبول ندارد و معتقد است همه چیز بد و منفی و درست نشدنی است هیچ انگیزه ای در خود ندارد و نمی گذارد ایجاد شود.
اکثر کودکانی که یکی از والدینشان افسردگی دارد، افسرده خواهند شد
تصور کنید کودکی در یک خانواده ای که پدر یا مادر دچار افسردگی است زندگی می کند. وقتی علائم افسردگی در والدین کاملا مشهود است و رفتارهایی مثل سکوت، داد وفریاد، بی میلی به غذا، گریه کردن، کم حرفی و از این قبیل احساسات را کودک می بیند، قطعا مهرورزی، شاد بودن، اعتماد به نفس، رضایت، مسئولیت پذیری و بسیاری ویژگی های دیگر که اساسی و ضروری هستند را فرا نمی گیرد و درنتیجه وقتی بزرگ می شود او هم دچار افسردگی خواهد شد.
دیدگاهتان را بنویسید