بهداشت روانی خانواده_نقش خانواده در تربیت فرزندان چیست؟
نقش خانواده در شخصیت فرد
هر کودکی به دنیا می آید از خانواده خود و عوامل محیطی تاثیر می گیرد. حتی در دوران جنینی از روحیات مادر تاثیر می گیرد. به همین خاطر خانواده اصلی ترین منشا در تشکیل شخصیت هر فرد می باشد و بهداشت روانی خانواده از همین حیث اهمیت دارد چون کودک از ابتدا بدی ها و خوبی ها ، مشکلات یا نابهنجاریها و در عین حال شادیها و هیجانها را در خانواده می بیند و می آموزد. بالطبع تمام رفتارهایی که با او می شود را می بیند و آنها را بعنوان الگو می پذیرد. بخاطر همین است که می گوییم ریشه ی شخصیت هر فرد در خانواده او شکل می گیرد.
به طور کلی تمام راههای تربیتی اعم از نحوه تحسین یا تنبیه، نحوه ابراز علاقه و محبت، همدردی، پرستاری، میزان اقتدار و جذبه، اندازه گذشت و بخخش، اندازه کینه و سرکوفت، حس حمایت و پشتیبانی همه و همه احساساتی است که فرد در خانواده می آموزد و ناخواسته تا بزرگ شدنش همان ها را انجام می دهد.
نقش پدر در بهداشت روانی خانواده
یک کودک یا نوجوان به طور مستقیم از پدر و مادر خود الگو می گیرد. مخصوصا که در خانواده پدر بیشتر از مادر حس حمایتگری را به فرزندان القا می کند بهمین خاطر تمامی حرکات و رفتارهای او به طور ناخواسته به فرزندش منتقل می شود. مثلا هنگامی که پدر از موضوعی عصبانی و خشمگین است دقیقا همان موقع عکس العملی که به موضوع خشم خود دارد توسط فرزند ضبط می شود و در ضمیر ناخودآگاه او نقش می بنند. بعنوان مثال کودک که می بیند پدرش در حین رانندگی دائم عصبی است، بد و خطرناک رانندگی می کند یا با سایر رانندگان جنگ و دعوا دارد یا به آنها بی احترامی می کند و دائم در حال زدن حرفهای تند و زننده است،خود بخود الگوبرداری می کند و بخاطر کودکی اش شاید فکر کند که همه رانندگان موقع رانندگی رفتاری مشابه پدر خود دارند و یا به این خاطر که پدر خود را بسیار قبول دارد و نگاهش به پدرش، آموزگاری قابل و باتجربه است، تصور می کند که پدرش حق دارد اینگونه رفتار کند چون پدرش همیشه محق است و از همه بهتر است پس دیگران نیز نباید او را خشمگین کنند پس هرکه او را ناراحت کند سزاوار شنیدن بی احترامی است!!!!!
با این مثال کاملا مشخص شد که رفتارهای پدر چطور کاملا بی اختیار و ناخواسته روی فرزند و به طور کل روی بهداشت روانی خانواده تاثیر می گذارد و او درست از لحاظ شخصیت مشابه پدر خود رفتار می کند مگر اینکه زمانیکه بزرگ شود، با دانایی اشتباهات پدر و خودش را تشخیص دهد و اینگونه رفتارهای نابهنجار خود را تغییر بدهد.
مرتبط: با کودکان بعد از طلاق چگونه رفتار کنیم
وظایف والدین در تربیت کودکان
از اولین وظایف پدر و مادر این است که برای فرزندان خود وقت بگذارند و با آنها صحبت کنند. تبادل افکار و روابط صمیمانه بسیار در شخصیت فرد تاثیرگذار است. والدین باید سعی کنند با فرزندان خود ارتباطی متقابل و دوستانه داشته باشند. اگر پدری یا مادری احساس می کند که فرزندش از او می ترسد و بهمین خاطر با او روراست و صادق نیست اصلا نباید بابت غرور و اقتداری که نسبت به فرزند خود دارد افتخار کند بلکه باید در این شرایط برای آینده فرزندش بسیار نگران باشد. چون بذر ترس را جوری در دل فرزندش کاشته که در او نهادینه شده و قطعا به محض بزرگ شدن و وارد جامعه شدن فرزند دچار مشکلات یا اختلالات شخصیتی بزرگی خواهد شد. والدین در خانواده با بهداشت روانی سالم سعی می کنند به جای رفتار پرخاشگرانه هنگام اشتباه کردن فرزندان، مشکل را ریشه یابی کنند و از سرزنش و شماتت فرزندان به شدت جلوگیری کنند. آنها همچنین خوب گوش می دهند و نظر یا عقیده خود را به فرزند خود تحمیل نمی کنند و به هیچ وجه به جای او تصمیم نمی گیرند. این والدین تمام قوانین را به صورت روشن و واضح بیان می کنند و پنهان کاری نمی کنند. از همه مهمتر پدر و مادر در کنار یکدیگر هستند و بهیچ عنوان فرزند خود را از یکدیگر نمی ترسانند و در هیچ موردی دنبال این نیستند که خوبی خود را نسبت به دیگری به فرزند خود اثبات کنند. همچنین از یکدیگر حمایت می کنند و بهیچ عنوان مقابل فرزند باهم مشاجره نمی کنند به همدیگر توهین نمی کنند و همدیگر را توبیخ نمی کنند. طبق علم روانشناسی خانواده در یک خانواده سالم پیش داوری نمی شود و کسی درباره دیگری قضاوت نمی کند و همه آموخته اند که هر فردی در خانوداه زندگی شخصی خود را دارد منتها با رعایت چارچوب خانواده. درنتیجه نیازی به سرک کشیدن در زندگی های شخصی و خصوصی هم ندارند و تنها وقتی اظهار نظر می کنند که عضوی از خانواده از آنها کمکی بخواهد. در خانواده شاد و بانشاط هیچوقت کسی پاسوز بقیه نیست و هرکسی در حد معقول از خود گذشتگی می کند. کسی نه زورگویی می کند نه بیش از حد وقف و انفاق. همچنین در این خانواده همه همدیگر را درک می کنند و هنگام بروز سختی ها و مشکلات همگی پشت هم قرار می گیرند و تکیه گاه یکدیگر می شوند و هنگام بروز مشکلات مالی می دانند که باید درک کنند شرایط بوجود آمده را و سطح توقعات خود را پایین بیاورند تا زمانی که مشکلات برطرف شود و آن موقع نیارهای خود را مطرح کنند.
بهداشت روانی اعضای خانواده سالم
خانواده سالم خانواده ایست که همه اعضا آن در آن حس آرامش و رضایت دارند. هیچکس نادیده گرفته نمی شود و همگی به هم احترام می گذارند. در این خانواده هر یک از اعضا یاد گرفته اند ضمن احترام، به نظرات و عقاید یکدیگر ارزش قائل می شوند و در امورات هم دخالت نمی کنند. والدین در این خانواده کنترلگر و کمالگرا نیستند و به فرزندان اجازه ابراز وجود می دهند و آنها را به سمت هدفهایشان تشویق می کنند نه اینکه هدفها را برای فرزندان تعیین کنند. خانواده سالم قانون های ثابت خودش را دارد و احترام والدین کاملا پابرجا است. در مقابل حق فرزندان نیز درنظرگرفته می شود.
دیدگاهتان را بنویسید