شخصیت های نامناسب برای ازدواج_افرادی که برای ازدواج مناسب نیستند
البته که لازمه هر ازدواجی طی کردن مراحل یک مشاوره ازدواج عالی می باشد اما در این مقاله تلاش کرده ایم که برخی از افرادی که برای این مهم مناسب نیستند را معرفی کنیم.
این دو گروه افراد برای ازدواج مناسب نیستند
تیپ شخصیت خودشیفته و تیپ شخصیت اسکزویید که به ویژگی های هریک به صورت جداگانه می پردازیم
تیپ شخصیت خودشیفته یک قسمت مغز او در ارتباط فوق العاده عمل می کند برای جذب طرف مقابل ولی قسمتی از مغز او که برای نگهداری رابطه باید باشد، اصلا کاری نکرده و بسیار تسخیر برایشان مهم است همان به دست آوردن. شروعش با یک فستیوالی از هیجان و بسیار رمانتیک است ولی وقتی وارد زندگی می شوید، می بینید که فرد خودشیفته هیچگونه اصالتی برای خواسته های طرف مقابل ندارد و فقط طبق خواسته های خود پیش می روند. آنها پارتنر یا همسرانشان را به عنوان یک فرد مجزا نمی بینند بلکه به عنوان یکی از اندام های خود می بینند که یک موجود مجزاست و مواردی مثل ملاحظه کردن و فکر کردن به اینکه نباید این حرف را بزنم چون او ناراحت می شود، برای این افراد اصلا مطرح نیست.
این افراد برای ازدواج مناسب نیستند چون نمی توانند دردهای افراد دیگر را متوجه شوند و اگر طرف مقابلشان وابسته نباشد، بسیار در زندگیشان تنش وجود خواهد داشت.
هنگامیکه همسر فرد خودشیفته، شخصیت وابسته باشد
ازآنجا که فرد وابسته همیشه خود را مقصر می داند، وقتی که فرد خودشیفته او را بمباران عیب جویی های خود قرار می دهد و فرد وابسته آنقدر تکرار آنها را می شنود تا تمامی آنها را باور می کند و بسیار در زندگی با فرد خودشیفته ناراحت و غمگین است. چون مدام شکایت خودشیفته به وابسته این است که به چه چیز خود افتخار می کنی ؟ به تحصیلات، به خانواده، به زیبایی یا … همه ی اینها را شروع می کند به گفتن و تکرار کردن و اینگونه همسر یا پارتنر خود را می کوبد تا به او القا کند یعنی تمام محاسن پارتنر وابسته ی خود را تا می تواند بی ارزش جلوه می دهد. مثلا حرف زدنت خوب نیست، لباس پوشیدنت خوب نیست و …
زندگی با فرد خودشیفته
فرد وابسته، بعد از چند سال زندگی با فرد خودشیفته می بیند که انگار هیچگونه اعتماد به نفسی ندارد. حالا شما تصور کنید این فرد وابسته با آگاهی ای که پیدا می کند ( حالا این آگاهی می تواند از طریق روان درمانی و مشاوره باشد، کتاب خواندن یا هر روش دیگر) شروع می کند به اعتراض کردن اما اعتراض او پذیرفته نمی شود و تا زمانی ادامه پیدا می کند که عشق وابسته نسبت به فرد خودشیفته تمام می شود و آن موقع است که فرد خودشیفته بسیار ضربه می خورد زیرا بسیار به طرد و تنها گذاشتن حساس و شکننده است و اجازه خروج نمی دهد. اینها همان هایی هستند که می گویند برو دادگاه ببین چه نتیجه ای می گیری!
افراد خودشیفته برای درمان خود به مشاوره نمی روند بلکه برای برگرداندن پارتنر یا همسر خود مراجعه می کنند و از درمانگر به عنوان یک ابزاری استفاده می کنند تا در یک رابطه همدلانه باشند و بسیار ناراحت هستند که به درمانگر احتیاج پیدا کرده اند به شدت به نقص خود حساس هستند. البته در ارتباط اول درمانگر از درمانگر تعریف بسیار می کنند تا او را متقاعد کنند که آنها تقصیری ندارند، طرف مقابل آنها مشکل دارد ومی آیند تا شما را متقاعد کنند که خودشان خوبند ولی طرف مقابلشان مشکل دارد که می خواهد زندگی را رها کند.
همچنین از سایر مواردی که امروزه زیاد دیده می شود ازدواج با دختر بزرگتر از خود است. البته نمی توان به طور قطع گفت که این ازدواج حتما به مشکل برمی خورداما می توان گفت نسبت به ازدواج های با اختلاف سن نرمال و ایده آل، مسائل زیادی را ممکن است به وجود آورد. در این باره مطلب ازدواج با دختر بزرگتر از خود | ازدواج با پسر کوچکتر از خود را از دست ندهید.
شخصیت اسکزویید در ازدواج
اما تیپ شخصیت دوم که شخصیت اسکزویید می باشد که این تیپ هم ممکن است برای بسیاری از افراد جذاب باشند به دلیل خوب بودن آنها، اما واقعا در زندگی و در تبادل عاطفی به شدت مشکل دارند. ویژگی های این تیپ شخصیتی به این صورت است که اصلا هیجان و حس ندارند. شادی و غمگینی میل جنسی در وجودش نیست و به قول معروف آن نرم افزار روی سیستم اصلا کار نمی کند یک آدمی است که شغلش را دارد و در شغلش بسیار موفق است و پول بسیار خوبی هم درمی آورد.
اینطوری نیست که در شغل و کار خود فکر کنید که موفق نباشد. تا جایی موفق است که در آن روابط انسانی در آن نباشد. تا جایی که ارتباط با روابط عاطفی انسانی در شغلش نباشد. بسیار در کارش موفق است و از این نظر، انسان سکزویید بسیار خوب است. بسیار نجیب و سر به زیر هستند ولی اصلا بلد نیستند با حس هایشان بازی کنند اما ظاهرش بسیار آرام و نجیب است حالا شما درنظر بگیرید کسی وارد رابطه با این ها می شود با هیجانات زیاد. دوست دارد وارد زندگی پر هیجان شود چه مشکلی بوجود می آید. شما در نظر بگیرید که این دو نفر وارد زندگی با یکدیگر شوند و پارتنر فرد اسکزویید به او مدام می گوید چرا اصلا هیچوقت به من نمی گویی دوستم داری الان چندسال از زندگیمان گذشته چرا هیجوقت در رابطه جنسی پیش قدم نمی شوی و من مدام باید پیشنهاد بدهم! مدام باید من برای ابراز احساسات پیش قدم شوم یا اینکه مثلا فلان مهمانی که رفتیم تو بسیار مقاومت کردی در آمدن به آن درصورتیکه بسیار به تو خوش گذشت! اما چرا باید با اصرار با من همراه شوی. چرا میل جنسی اصلا نداری و چرا اینقدر سردی و عملا انجام وظیفه می کنی و در واقعیت نیز همینطور است که فقط انجام وظیفه می کنند.
مشکلات در زندگی با افراد اسکزوئید
وقتی این افراد به درمانگر مراجعه می کنند اگر مثلا آقا اسکزوئید است خانم پر از گله و پر از درخواست است مثلا از او می پرسم که آیا با آقا مشکل داری به راحتی می گوید اصلا و من درمانگر به او می گویم خانم شما بسیار ناراحت و عصبانی است و می گوید بسار خوبم. اصلا نمی فهمم چرا او حالش بد است. خب داریم زندگیمان را می کنیم گاهی بیرون می رویم بچه ها هستن نمی دانم چرا ناراضی است. همه چیز تامین است و من نمی دانم چرا اینقدر خودش رااذیت می کند گویا اصلا نمی تواند درک کند که چقدر فضای ارتباطی آنها مشکل زاست. از این نظر اسکزویید بسیار آدم خوبی است ولی این داستان های فراوان را نیز دارد.
دیدگاهتان را بنویسید