رفتار جراتمندانه_چطور زن یا مرد جراتمند قاطع باشیم؟
الگوی رفتاری جراتمندانه
این شیوه، الگوی جراتمندانه نام دارد. کسانی که متد و روش جراتمندانه را استفاده می کنند معمولا نیاز و خواسته های خودشان را به بیانی روشن، به بیانی مناسب، به بیان محترمانه مطرح می کنند. فرق شیوه سلامت و فرق اینکه دیگران را دفاعی می کند در این است که مثلا می گوییم تو باز هم دیر آمدی؟ تو باز هم یک کاری نکردی؟ تو تا کی می خواهی اینجوری عمل کنی؟ تو تو تو ؟ شیوه رفتار جراتمندانه به این صورت است که من از اینکه اینهمه منتظرت شدم خلقم تنگ شد. من حالم گرفته شد. من تن صدای تو برایم گوش خراش است. من من من ….
پس همانطور که می بینید فرد جراتمند، از کلمه من به جای تو استفاده می کند. طوری که طرف مقابل او پرواضح متوجه می شود که برایش احترام قائل هست و اینکه بسیار دقیق به حرفهای او گوش میکند بدون اینکه کلام او را قیچی کند به حرف او گوش می دهد. زیرا در خودش احساس کنترل می کند. فرد با رفتار جراتمندانه حتی اگر کسی در صحبت کردن به او حمله ور شود رفتار و حرکت او را به خود نمی گیرد. همواره در صحبت خود ارتباط چشمی را برقرار می کند. کلام آرام دارد و بسیار واضح و روشن بیان می کند و تن صدای او از حدی بالاتر نمی رود و چون عزت نفس بالایی دارد از روی چهره فرد متوجه احساسات درونی فرد شده و اجازه سواستفاده به دیگری را نمی دهد.
افرادی که رفتار جراتمندانه دارند، این ویژگی ها را ندارند
- سندروم بالای چشمت ابروست
- سندروم سیخونک
یکی اینکه بسیار پوست روانی ضعیفی دارند یا حتی به قول معروف سندروم بالای چشمت ابروست که با هر اشاره ای بهم می ریزند و بسیار بسیار حساس هستند. و هرحرفی به سرعت به آنها برمی خورد. حساسیت آنها بسیار بالاست و ممکن است کسی که مدام با آنها در ارتباط است و سالیان سال زندگی می کند این نقاط حساس را تا حدی شناسایی کند ولی آنقدر تعداد این نقاط حساس زیاد است که هرکسی را در مکالمه با آنها دچار مشکل و استرس می کند. به قول معروف به آنها بگویی بالای چشمت ابروست به خود گرفته و به شدت بهم می ریزند. میدان حساسیت های آنها بسیار زیاد است. سندروم دیگری که در این افراد ممکن است وجود داشته باشد، سندروم سیخ زدن است یعنی اینکه خود را به دیگران به عمد بسیار نزدیک می کنند نقاط حساس آنها را شناسایی می کنند و به موقع از آنها برای ایجاد حس حقارت در آنها استفاده می کنند. به عبارتی به راحتی به حقوق دیگران تجاوز می کنند و در هر امری مداخله می کنند. به قول معروف حیا در ارتباط ندارند و حدو مرزی در رابطه قائل نیستند. درصورتیکه فرد جراتمند بسیار سالم در ارتباط با دیگران واکنش نشان می دهد و چون به خود بسیار اطمینان دارد به همان راحتی که برد برایش مهم است، شکست را نیز می پذیرد. یکی از راهکارهایی که می شود مدام از یک چیز به چیز دیگر می پرند تا تمرکز فرد را بهم بریزند مخصوصا اگر حس کنند که مقصر آنها بوده اند. بنابراین از این شاخه به آن شاخه پریدن از حل مسئله فرار می کنند. به عبارتی به شدت مغلطه به پا می کنند. انتظار دارد دیگران مشکل او را حل کنند و یا اینکه او را خوشحال کنند. خود را مسئول برطرف کردن نیازهای خود می داند. محدودیت های خود را به خوبی می شناسد و هرکسی هم به محدودیت های او شااره کند اصلا بهم نیم ریزد چون برای خودش هیچوقت پنهان نیست.
مشکلات افرادی که رفتار جراتمندانه ندارند
این افراد بخاطر اینکه نمی توانند حرف خود را به راحتی بیان کنند یا بخاطر اینکه دائم کاری که از درون احساس غوغا و دل آشوبی دارند و هرگز نمی توانند نظر خود را بیان کنند و یا کاری که دوست دارند را انجام دهند، به مرور احساس ناراحتی آنها تبدیل به افسردگی می شود. گاهی این افراد بدون اینکه بخواهند نسبت به دیگران یا کسانی که نظرشان را به آنها تحمیل می کنند، احساس خشم و نفرت دارند و وقتی این خشم زیاد می شود ممکن است نسبت به همه افراد این خشم رابروز دهند و تبدیل به یک شخصیت خشن پرخاشگر شوند که دائم با همه دعوا دارد یا با دعوا و خشونت می خواهند حرف خود را به کرسی بنشانند. البته برخی افرادی که رفتار غیرجراتمندانه دارند نیز به ناامیدی رو می آورند چون احساس اینکه هیچوقت حرف آنها به کرسی نمی شیند و هیچوقت نمی توانند خود را ابراز کنند درنتیجه همیشه از زندگی خود ناراضی هستند و دچار ناامیدی می شوند چون مطمئن هستند که هیچگاه نمی توانند زندگی خود را همانگونه که می خواهند بسازند. همچنین هرگز به شادی دست نمی یابند چون همیشه درگیری فکری دارند و آنقدر درگیر نشخوارهای ذهنی خود هستند که هرگز از زندگی لذت نمی برند. مطلب احساس خوشبختی چیست راهکارهای رسیدن به احساس خوشبختی درونی را مطالعه کنید.
توصیه ما به این افراد این است جهت مشاوره اقدام کنند. شاید نیاز به روانکاوی داشته باشند و این مسئله در آنها به دوران کودکیشان بستگی داشته باشد یا شاید تنها با مطالعه و کتاب درمانی مهارت های لازم را فرابگیرند . که این بستگی به تشخیص روانکاو و روانشناس متخصص دارد. و باید خود را اصلاح کنند چون با اصلاح خودشان حتما هم زندگی بهتری خواهند داشت هم اینکه رفتار دیگران با آنها نیز بهتر خواهد شد چون انسان آگاه، وقتی رفتار مناسب و درست داشته باشد می توانند روی اطرافیان خود تاثیر بگذارند.
برخی از افراد از عکس العمل رفتار جراتمندانه می ترسند. به خاطر همین ترجیح می دهند که این رفتار را از خود نشان ندهند.
البته ممکن است در زندگی زناشویی همسری که هیمشه مطیعانه رفتار کرده و همیشه چشم گفته و همیشه زیر بار حرف زور که حقش نیز نبوده له شده، همسر خود را بدعادت کرده که همین باعث می شود اگر بخواهد رفتار جراتمندانه از خود بروز دهد، همسرش را متعجب کند و یا عکس العمل های متفاوتی ببیند اما بهرحال باید بپذیریم جرات داشتن برای تغییر روال زندگی ما همیشه لازم است حتی اگر تحمل تبعات آن برایمان دشوار باشد باز هم ارزشش را دارد که بخواهیم جوری که می خواهیم زندگی خود را پیش ببریم نه جوری که بقیه می خواهند ما زندگی کنیم.
البته این به این معنی نیست که هر کار دلمان می خواهد انجام دهیم و هرجور دلمان می خواهد رفتار کنیم. بلکه ما باید به این قدرت برسیم که بتوانیم درست تصمیم بگیریم. هدف درست داشته باشیم و در پی آن رفتار مناسب داشته باشیم و کارهای درست را از نادرست تشخیص دهیم . برای رسیدن به اهدافمان تمام کارهای درستی که لازم است انجام دهیم و در زندگی مشترک نیز نباید به خاطر جراتی که پیدا کردیم به زندگیمان آسیب بزنیم و یا همسر خود را نادیده بگیریم. قطعا رفتار جراتمند نیاز دارد به یک ذهن سالم و تصمیم درست و تمیز دادن بد ازخوب.
دیدگاهتان را بنویسید