تعریف حسادت در روانشناسی_علت های پیدایش حسادت در افراد
آیا حسادت بیماری است؟
اولین سوالی که مطرح هست آیا حسادت و رقابت بیماری است یا جزو خلقت های آدمی است؟
2 نکته اساسی در ارتباط با پاسخ این سوال وجود دارد. یکی اینکه ما در دنیایی زندگی می کنیم که اگر خواسته ها و احتیاجات ما برآورده نشود با درد و رنج و مرگ روبرو می شویم. بنابراین بسیاری از موضوعات اساسی زندگی اند و بی توجهی و بی اعتنایی به آنها بسیار مرگ آور است. نکته دوم اینه: ما برای رفع بسیاری از احتیاجات و نیازهامون با مسئله کمیابی روبه رو هستیم. یعنی این که از طرفی من محتاج هستم و از طرف دیگر آنچه من به آن احتیاج دارم وجود ندارد.
مثلا هوا که به آن احتیاج دارد چون کمیابی در مورد آن وجود ندارد و به اندازه کافی وجود دارد، پس موضوع حسادت نمی تواند در مورد آن صدق کند.
به طور مثال وقتی من و خواهرم در خانه هستیم من و او یک چیز را می خواهیم ولی در بیشتر موارد برای هردوی مانیست. بنابراین ما برای به دست آوردن آن باید دست به مانورهای مختلفی بزنیم و همین مانورها با صدها احساس ما را مواجه می کند. از قبیل غم، عصبانیت و اضطراب و احساس گناه که همه این احساسات در ما بوجود می آید. بنابراین شرایط رشد کودک به خاطر نیاز و احتیاج و دوم اینکه به دلیل برآورده نشدن این نیاز و احتیاج به دلیل کمیاب بودن آن بسیار آسیب زننده می شود و باعث ایجاد حسادت در او می شود. مثلا شما در نظر بگیرید فرزندی بعنوان فرزند اول خانواده تمام توجه مادر را به خود می گیرد تا اینکه فرزند دوم به دنیا می آید. فرزند اول در ارتباط با فرزند دوم آسیب می بیند چون به طور کامل مثل قبل توجه مادر را می خواهد که همه چیز مادر بود اما با وجود فرزن دوم دیگر برای او امکان پذیر نیست و حالا مادر دارد به یک چیز دیگر یعنی فرزند بعدی دارد توجه می کند که در گذشته نبوده.
درنتیجه در همه ی ما این موضوع پیدا می شود که آن چیزی که در ما لازم و ضروری است در صحنه ای از جنگ و رقابت قرار بگیریم.
ریشه حسادت چگونه در افراد شکل می گیرد؟
اما ریشه حسادت با توجه به مواردی که ذکر کردم چگونه در ما شکل می گیرد؟
بین 3 تا 6 سالگی، ما در مواجهه با 3 موضوع قرار می گیریم:
- همکاری
- رقابت
- جنگ و ستیز
همکاری در رقابت که حسادت را بوجود می آورد. بدین صورت که هرجا می رویم برای بدست آوردن نیاز و احتیاج خود آیا همکاری کنیم یا رقابت کنیم و یا وقتی دیدیم به خواسته هامون نرسیدیم جنگ و ستیز را شروع کنیم که این موضوع جنگ و ستیز را در بسیاری از سیاست ها و کشورهای مختلف می توانیم ببینیم. بنابراین وقتی به 7 سالگی می رسیم اینکه چقدر آماده رقابت یا جنگ هستیم باعث می شود که به گروههای مختلف تقسیم شویم.
چرا خانم ها نسبت به آقایون حسادت بیشتری دارند؟
یکی از دلایل جامعه ای که مرد سالار باشه در نظر بگیرید در یک جامعه مردسالار که مرد انتخاب می کند و زن انتخاب می شود زن باید منتظر بماند تا انتخاب شود و مدام همین موضوع ذهن او را درگیر می کند که چرا طرف مقابل من را انتخاب نکرد. چرا با من چنین و چنان کرد و همین می شود که یک آقا در یک جامعه مردسالار نقش فعال را دارد و یک خانم مدام نقش یک منتظر. به همین جهت است که باعث می شود ماجرای حسادت در این جوامع بیشتر در خانم ها پیدا شود تا نسبت به آقایون.
رفتار والدین و تاثیر آن بر شکل گیری حسادت
این حس زمانی شدت پیدا خواهد کرد که پدر و مادرمان وقتی در ما یک احساسی مثل رقابت و توجه و اعتنا بیشتر به دیگران و مقایسه با ما را ایجاد کرده باشند و نتیجه این نوع رفتار والدین باعث می شود که ما دوجور رفتار کنیم.
یکی اینکه روی پای خودمون قوی و توانمند در شرایط عادی ایستادیم و همین باعث می شود که زمین نخوریم و دوم اینکه یک پای نازک داریم که مدام در حال افتادن هستیم. بنابراین دلیل ما برای حسادت برمی گردد به اینکه من چقدر هنوز متکی به خودم هستم و چقدر به خودم اطمینان دارم و دانایی و توانایی خودم را می شناسم و اینکه از باد و طوفان اذیت نمی شوم و آسیب نمی بینم. پس این تکیه برخود و توانمندی های خود و حل مسئله توسط خود فرد، باعث می شود به میزان زیادی مانع حسادت او در شرایط شود. به میزان ناتوانی و وابستگی و شکنندگی افراد، حسادت وجود دارد و این حسادت در شرایطی که فرد خود را در مقایسه با فردی قرار می دهد که در سطح او هستند از نظر مقام، خانواده، تحصیلات و …
وقتی فرد خود را در مقایسه با او کم می بیند بیشتر عامل حسادت و رقابت در فرد می شود که در این شرایط باز بستگی به فرد دارد که چقدر به توانمندی های خود آگاهی دارد که خود را در مقابل این شرایط در رقابت سالم قرار دهد و بتواند توانمندی ها و موفقیت هایی که در فرد هم سطح خود می بیند در خود با قبول مسئولیت و رنج و کوشش برآورده سازد. شاید دلیل اینکه مردم خبرهای بد مثل طلاق و زندانی شدن و بدبختی دیگران را بسیار اینور و آنور می برند، ریشه در همین حسادت دارد.
حسادت و رقابت
یکی از دلایلی که ما شنونده سخنان افرادی هستیم که از بدبختی و مشکلات خود می گویند و ناخودآگاه شاید برایمان ناخوشایند است، این است که احساس می کنیم دیگر لازم نیست با او به رقابت بپردازیم.
بنابراین روزی که پدر و مادر دست به مقایسه می زنند و به فرزندان خود این پیام را می دهند که تو باید بهترین و خوب ترین و مهربان ترین و موفق ترین باشی، درواقع دارند زمینه حسادت را در او فراهم می کنند به همین جهت است که در بیشتر ما این مقایسه و ترین ها اتفاق افتاده است.
بنابراین بهترین راهکار برای غلبه بر حسادت، رقابت سالم است که تمام نیرو و انرژی مون رو صرف تکامل خودمون کنیم و دانش و آگاهیمون رو باتوجه به توانمندی های خودمون بالا ببریم و هرگونه رنج و مسئولیتی را برای کسب این آگاهی و مهارت پذیرا باشیم و درجهت رشد خود قدم برداریم بدون اینکه تحت تاثیر دیگران قرار بگیریم و همچنین از آدم های حسود تا می توانیم کناره گیری کنیم چون بسیار سمی و ویرانگر زندگی و شخصیت ما خواهند بود و با کوری و کری و گاهی لالی باید خودمان را کمک کنیم که آسیب نبینیم و اذیت نشویم.
دیدگاهتان را بنویسید