روانشناس_چه زمانی باید به روانشناس مراجعه کنیم ؟
روانشناس ماوره سلامت روان انجام میدهد؛این برای همه افراد مناسب است زیرا همه ما در مقاطعی از زندگی مشکلات عاطفی استرس و اضطراب را تجربه میکنیم و در این مواقع مراجعه به روانشناس میتواند انتخاب مناسبی باشد.
چه کسانی به روانشناس مراجعه میکنند؟
با توجه به تجربیاتی که در عرصه روان درمانی در طی سالیان درمان روی مراجعین داشته ام افرادی که به روانشناس مراجعه میکنند دو دسته هستند
گروه اول
اول گروهی هستند که با درد و رنج بسیاری مواجه شده اند به شدت دچار سردرگمی و بحران در زندگیشان یا درروابط زناشویی شان و درکارشان شدند گویا از نظر شخصیتی در حال متلاشی شدن هستند و امدند نسخه بگیرند تا داروهایشان را بگیرند و درد جسمانی شان را تسکین دهند بنابراین این گروه افراد درد روانی سختی را دارند تجربه میکنند و در حال دست و پنجه نرم کردن با آسیب های جدی روانی هستند و برای تسکین بحران به وجود آمده یا به قول معروف زندگی در حال به فنا رفتن مراجعه میکنند و دنبال راهکار هستند تا بتوانند به روزهای روتین قبل از بحران برگردند
گروه دوم
اماگروه دوم کسانی هستند که در ارتباط با مسیر درمان روان اینگونه برخورد میکنند که گویا قرار است یک ساز یا یک هنر و مهارتی را یادبگیرند و به واسطه ی مهارتهایی که کسب میکنند قرار است در کارشان یا در روابط شان موفق بشوند.
بنابراین مسیری طولانی دارند تا به نتیجه برسند به همین دلیل است که بسیاری از افراد مسیر درمان را رها میکنند و زود ناامید میشوند مثل کسی که وارد باشگاه بدن سازی میشود و ا گر میخواهد بدن خوش فرمی پیدا کند باید سالیان سال ورزش کند تا بدنش فرم بگیرد و چون راه طولانی دارد درسته در ابتدا بسیار شوق و اشتیاق دارد ولی در طول مسیر ممکن است ناامید بشود و رها کند در رابطه با روانشناسی هم همین است شما اگر میخواهید مهارت های کنترل خشم و مدیریت استرس و مهارت های ارتباطی و مهارت های عشق ورزی درست را بیاموزید هر کدام نیاز به زمان طولانی دارد که با تمرین مهارت و تداوم مهارت آموخته میشود تا باعث رشد و ارتقا فردی میگردد پس باید صبور باشید و سالیان سال برای پرورش و رشد این مهارت ها تلاش کنید.
نگاه افراد به روانشناس و روانشناسی
افراد دسته دوم که با ابن نیت آمدند بپیش روانشناس امادگی کامل دارند که مسیر طولانی است و به خوبی هم متوجه هستند که مشکلات شخصی و مرتبط با روان یک شبه حل نمیشود و نیاز به تعهد جدی دارند.
در صورتی که افراد گروه اول فقط آمدند بحران حل شود بحران هم موقت حل می شود ولی صبر و بردباری و درک پروسه درمان را ندارند و چون حق ویزیت میدهند خیلی سریع هم میخواهند روانشناس معجزه کند و بسیار هم پر مدعا هستند اگر بحران حل نشود، و همه جا هم اعلام می کنند که پیش روانشناس هم رفتیم ولی نتیجه نگرفتیم.
درصورتیکه گروه دوم با صبر و ممارست و تعهد درمان بعد از چند سال تلاش برای اینکه زندگی سالم و مفیدی داشته باشند از تمام مهارتهایی که یاد گرفته اند طوری در تاروپود زندگیشان رخنه می کند که دیگر لازم نیست به آن فکر کنند و آن را بکار برند. منظورم این است که مهارتها می شوند جزو هویت و شخصیتشان و در مسائل و بحرانها به راحتی می توانند از مهارت هایی که اموخته اند استفاده کنند زیرا در خصوص سلامت روان شما هر چقدر مهارتها بیشتر میشود برای رسیدن به پله های بعدی به تلاش کمتری نیاز است چون مجموع مهارتها باعث رشد فردی فرد و بالغ شدن او میشود. اگر بخواهم برایتان مثال بزنم بدین صورت هست که هرچقدر شما مهارتهایتان در زمینه های مختلف روانی بیشتر می شود
مثلا یاد می گیرید که هیجانهای منفیتان را مدیریت کنید دیگر انرژیتان هدر نمی رود و قطعا بازده کارهای روتین شما بالا می رود و گویا شما چون انرژیتان دیگر هرز نمی رود و با زمان کمتری می توانید فعالیت های بیشتری را انجام دهید عملکردتون بالا می ره انرژی بیشتری می گیرید برای ورود به کارهای جدیدتر. یا وقتی شما مهارت ارتباطی تون بالا میره خب یاد می گیرید با افرادی درست ارتباط بگیرید پس روابط اجتماعیتون گسترش پیدا می کنه و این گسترش ارتباطات باعث میشه فرصت های بیشتری را برای یادگیری مهارت های اجتماعی برای شما فراهم کنه. بنابراین ایجاد مهارت های فردی مانند بالا رفتن از یک کوه می مونه که زمان بسیاری می بره تا شما به نوک قله برسی ولی پایین اومدن دیگه مانند بالا رفتن کوه زمان نمی بره . یعنی اگر مهارتها در شما شکل گرفت دیگه به راحتی درجا می تونی ازش استفاده کنی آن موقع است که شما در روابط فردی، شغلی، خانوادگی و اجتماعی خود به رضایت درونی و آرامش درونی می رسی و احساس خوشبختی می کنی و به نقطه ای می رسید که دیگر بدون فکر کردن به راحتی می توانید خودتان را رها کنید بعنوان مثال در رانندگی یعنی بدون فکر کردن اینکه الآن کدام پایم را بگذارم که کلاج بگیرم و دنده عوض کنم ، آیا الان باید ترمز کنم یا کلاج بگیرم، وقتی مهارتش را پیدا کردید بدون فکر کردن می توانید رانندگی کنید و حتی یک موزیک مورد علاقه تان را هم هنگام رانندگی گوش کنید تا از کل مسیر لذت ببرید.
دیدگاهتان را بنویسید