نظریه بندورا_استفاده موثر از یادگیری مشاهده ای
پس یک پدر و مادر یا معلم خوب به جای دستور دادن به فرزند یا دانش آموز خود آن رفتار را انجام می دهد.تا فرزند یا دانش آموزش از او الگوپذیری کند.
برای آموزش مساله ریاضی،زدن یک ساز، کنترل خشم،انجام یک مهارت و … باید پدر و مادر و معلم توجه داشته باشد که ابتدا باید خودش سرمشق مراحل انجام آن را به فرزند یا دانش آموزش یاد دهد و قبل از یاد دادن توقع بیجا نداشته باشد. یاد دادن یعنی به طور کامل و مرحله ای رفتار مورد نظر را انجام دهند و برای فرزند و دانش آموز توضیحات لازم را نیز بگویند. مطلب پیشنهادی : نظریه رشد روانی اجتماعی اریک اریکسون
الگو ها میتوانند همسالان نیز باشند. پس یک پدر و مادر و معلم خوب الگویی را مورد توجه فرزند یا دانش آموز خود قرار میدهد که الگوی خوبی باشد. این توجه هم میتواند به رفتار همسال اشاره کند هم به خود آن فرد ولی نباید الگوهایی مورد توجه و تشویق قرار گیرند که الگوی مناسبی نیستند.
پس معلم و والدین میتوانند با تشویق و مورد توجه قرار دادن کسانی که رفتار مطلوب دارند فرزند یا دانش آموز دیگری را به الگوگیری از آن سوق دهند یا این که با بی توجهی و بی علاقه نشان دادن خود به رفتار های نامطلوب و کسانی که آن کارهارا انجام میدهند آن ها را برای فرزند یا دانش آموز خود کمرنگ کنند.
والدین و معلمان میتوانند برای زیاد شدن یک رفتار مطلوب از یک مشاور بخواهند که او الگویی برای فرزند یا دانش آموز وی باشد. مشاور ها برای فرزندان و دانش آموزان افراد قابل اعتماد و قابل احترامی هستند و الگوپذیری شان از آنها بیشتر است.
والدین حتما باید کنترل صحیحی روی الگوهایی که فرزندان از تلوزیون، بازی های رایانه ای و فیلم های ویدئویی می بینند داشته باشند.
مثلا بچه ای که بازی های کامپیوتری پرخاشگرانه میکند یا فیلم های پرخاشگرانه میبیند، بیشتر رفتار های پرخاشگرانه از خود نشان می دهد. پس رسانه الگوی بسیار مهمی برای فرزندان است و الگوگیری مناسب از رسانه کمک بزرگی در تربیت صحیح فرزندان دارد.
شیوه های خودآموزی
به روش هایی می گویند که هدف آن آموزش به افراد به منظور تغییر رفتار خودشان است.
اگر فرزند و دانش آموزی مثلا اضطراب زیادی برای امتحان یا اعتماد به نفس پایین برای انجام کاری یا نداشتن توانایی صحبت کردن در جمع و… را دارد می تواند از این شیوه ها استفاده کند.
در چنین مواقعی می توان او را تشویق به گفت وگو با خود به شیوه های مطلوب کرد.
برخی از راهکار های گفت و گو برای انطباق با شرایط تنش زا :
- آمادگی برای اضطراب یا تنش:
"چه کاری باید انجام دهم؟"
"برای رو به رو شدن با آن برنامه ای طرح می کنم"
" در مورد کاری که باید انجام دهم،فکر خواهم کرد"
" من نگران نیستم. نگرانی ، مشکلی را حل نمی کند"
" راهکار های زیادی بلدم که می توانم از آن ها استفاده کنم"
- رویارویی و بر خورد با اضطراب یا تنش:
" من از مشکلات نمی ترسم"
" به پیشرفت های گام به گام خود ادامه خواهم داد"
" می دانم چطور با آن برخورد کنم. خونسردی خودم را حفظ میکنم، نفس عمیق می کشم و از یکی از راه حل ها استفاده می کنم"
به جای اضطراب تنها به آنچه باید انجام دهم فکر می کنم"
- غلبه بر احساسات در موقعیت های بحرانی:
" کاری که باید انجام دهم چیست؟"
" فکر می کردم خیلی مضطرب شوم، کمی صبر می کنم و بر آنچه باید انجام دهم تمرکز می کنم"
- گفتن جملات تقویت کننده به خود:
"خوبه، بالاخره انجامش دادم"
" به خوبی از عهده اش برآمدم"
"می دانستم که می توانم انجامش دهم"
"صبر کن ببین چطوری به بقیه می گویم که انجامش دادم"
همچنین در موارد دیگربرای مقابله با این موقعیت های تنش زا از جایگزینی جملات مثبت به جملات منفی استفاده می شود.
مثلا به جای اینکه دانش آموز به خودش بگوید "هرگز نمی توانم این مسئله ها را تا فردا تمام کنم." این جمله را بگوید" اگرچه مسئله ها سخت اند ولی من میتوانم آن ها را حل کنم." یا " اگر جدی کار کنم می توانم تمامشان کنم."
پس با این گفت و گو ها می توان رفتار تنش زا را به رفتاری مورد قبول و مطلوب تغییر داد.
دیدگاهتان را بنویسید